Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Implementation, implement, fulfillment, accomplishment, execution

اِنتها او د کار پای، پایله، د پیل ضد، عاقبت، غایت، تر سره کول، اِختتام، بشپړول​

 صیغۀ امر فعل انجامیدن (انجامید - انجامیده) ، به معنی خاتمه یافتن - پایان یا آخر کاری - درترکیباتی از قبیل انجام پذیرفتن - انجام گرفتن -انجام یافتن - انجام دادن (= سامان دادن) - درانجام کار تأخیرکرد - استعمال میشود  انتها ، پایان  و آخر  و عاقبت هر کار، اتمام کار​

قید - صفتدری/an.jaam/انجام
To complate, to fullfill, to accomplish

پای ته رسېدل، کار ترسره کېدل، پېښېدل

​به پایان رسیدن، پایان یافتن، بنهایت رسیدن و آخرشدن کار، اجراء شدن، منجر شدن

مصدر جعلیدری/an.jaa.mi.dan/انجامیدن