Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
convey, indicate, reveal, manifest, exhibt, communicate, express

​د /ظُهر/ جمع بڼه:

الف ــ ښکارول، بیانول، پوه کول

ب ــ ژبه، خبرې، بیان، تقریر، اقرار

 جمع ظُهر،
الف -پدیدار کردن، بیان کردن، آگاه کردن
ب - قول، گفتار.  ابراز، اداء ، اشعار، اعلام، بیان، تبیین، تقریر ، اعتراف، اقرار.   جمع آن اظهارات است ​

مصدر - اسم مصدرعربی/ez.haar/اظهار
Pay respect, honor, acclaim

​درناوی ښودل، درناوی کول

ادب نمودن، احترام کردن، احترام و ادب نشان دادن،  و رجوع به اظهار و اظهار کردن شود​

اسم مرکبترکیب عربی و عربی/ez.haa.re.a.dab/اظهار ادب
Showing enthusiasm

​لېوالتیا، چا یا څه ته تمایل او مینه ښودل 

علاقه نشان دادن به کسی یا چیزی،  دلبستگی و شوق خویش نشان دادن​

اسم مرکب - صفتترکیب عربی و عربی/ez.haa.re.esh.ti.yaaq/اظهار اشتیاق
Expressing happiness

​خوښي څرگندول، خوشاله کېدل

خوشی نمودن، شادی و خوشی را آشکار ساختن، خوشی نشان دادن

اسم مرکبترکیب دری و عربی/ez.haa.re.khur.san.dee/اظهار خرسندی
Showing hostility/hatred/animosity/enmity

​خپل ضدیت یا دوښمني ښکاره کول، دوښمني کول

دشمنی نمودن و دشمنی آشکار کردن​

اسم مصدر - اسم مرکب - مصدر مرکبترکیب عربی و عربی/ez.haa.re.khu.soo.mat/اظهار خصومت
Amitting vulnerablity/helplessness/ powerlessness

​خپله عاجزي بیانول

نمودن ناتوانی، نشان دادن زبونی، پیدا ساختن عجز
اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار
اشک کباب باعث طغیان آتش است ​

اسم مرکب - صفتترکیب عربی و عربی/ez.haa.re.'ujz/اظهار عجز
???

​په شعر کې د پوښتنې یو صنعت دی چې د شعر یو بیت ورته ویل کیږي او د نظر وړ توري پوښتنه ځینې کیږي

نزد بلغا آن است که شعری گفته شود بر وجهی که از حروف کلامی مخصوص، و یا از جمله ٔ حروف تهجی، هرچه شخصی در ضمیر خود گیرد، چون مصراع مصراع یا بیت بیت آن شعر بخوانند و از آن شخص پرسند که آن حرف در اینجا هست یا نه، و آن کس معین نماید معلوم شود که کدام حرف است ، موافق قاعده ای که مقرر کرده اند. مثال آنچه از کلام مخصوص حرفی در خاطر کنند حرفی که در این مصراع :
سخن عشق جز به یار مگو هستند.
از اینها یکی را فرض کنند و بپرسند، معلوم گردد. از این دو بیت (رباعی ):

آن شاه بتان نمود با حسن جمال
چوگان خطی گوی چو آن نقطۀ خال

شد هوش دلم چو جلوه گر شد معشوق
گفتم که مباد هرگزت بیم زوال

و قاعده ٔ دریافت آن چنان است که از مصراع اول یک عدد بگیرند، و از دوم دو، و از سوم چهار و از چهارم هشت ، مجموع اعداد این چهار چون جمع نمایند، پانزده شود که مطابق عدد حرف «ع » سخن عشق جز بیار مگو هستند. پس اگر حرف مفروض در مصراع اول یافت شود فقط آن سین است ، و اگر در دوم فقط باشد، آن خاء است و اگر در اوّل و دوّم باشد آن نون است ، چرا که مجموع یک و دو و سه باشد و سومین حرف مصراع همین نون است​

اسم مرکب - صفتترکیب عربی و عربی/ez.haa.re.muz.mer/اظهار مضمر
Declaration, assertion

اقرارلیک، په رسمي دفترونو کې یو ډول رسمي فورمې دي چې د تړونونو په څیر امضا کیږي لکه د ټکس یا مالیې فورمې، نکاح خط او نور

ترکیب عربی و دری، به معنی اقرار نامه - یک فورمه یا جدول رسمی است که در گمرکات - دفاتر تکس و مالیات خانه پری و ارائه میشود. / هاشمیان​

اسم مرکب - صفتترکیب دری و عربی/ez.haar.naa.ma/اظهار نامه
declaration, manifesto, statement

د کاغذ هغه پاڼه چې یو ځانګړی مطلب په کې بیان شوی وي، هغه خپرونه چې د خلکو د پوهاوي له پاره څه خپاره کړي

ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که به منظور آگاهی مردم اعلان کنند​

اسمعربی/ez.haa.ri.ya/اظهاریه
حقوق و قضاء
پښتوشرحتعریفمنبع قانونتلفظعنوان

د مظنون، تورن، متضرر شهودو او اهل خبره او ځوابونهږ  ټول دا خبری او ځوابونو  (اظهاراتو) د اوریدږ په وخت کی بشپړ یا خلص متن کی ثبت کیږی

​در جریان سمع در یک قضیهٔ جرمی متن کامل یا خُلص اظهارات  مظنون، متهم، متضرر وشهود در اوراق ثبت میګردد وحاوی امضأ آنها میباشد.

جوابات و گفته  های مظنون، متهم،  یا شهود به پولیس، څارنوال، قاضی تحقیق یا قاضی محکمه
قانون اجرآت جزائی افغانستانez.haa.raatاظهارات