Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Derivation, extraction, etymology

پرېکول، بېلول، نيمايي کول

کلمۀ عربی، به معنی چیزی را شَق کردن - نیم کردن - شکافتن - گرفتن - شق کردن - جدا کردن - از هم شکافتن - پاره کردن، مشتق کردن. در علم مارفالوجی کلمه ای را از کلمۀ دیگر جدا ساختن که آنرا مشتق خوانند، مثلاً حکم ، حاکم ، محکوم - در علم بدیع هرگاه در یک مصراع سه کلمه از یک ریشه بکار رود آنرا اشتقاق خوانند

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/esh.te.qaaq/اشتقاق
??? 

جمع اشتقاق یعنی جدا شدن ها، شگافتن ه، گرفتن کلمهٔ از کلمهٔ دیگر 

مصدرعربی/esh.te.qaa.qaat/اشتقاقات
derivational, derivative

​جلا شوی، مشتق، فرعي

ترکیب عربی و دری ، به معنی جدا شده - مشتق - فرعی​

صفتترکیب دری و عربی/ra.qaa.sak/اشتقاقی