انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
A- Cheek B- kind, sort, type | الف ــ اننگي، باړخو، بڼه،څېره مخ ب ــ ډول، څرنگوالی | الف- چهره، رخ، یک طرف صورت. به معنی رنگ و نوع و طرز هم میگویند، هریک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت ب- نوع، طرز، طور
| اسم - صفت | دری | /goo.na/ | گونه |
Diversity | | واژه "گونهگی" به تنوع و گوناگونی اشاره دارد. این واژه معمولاً در زمینههای مختلفی مانند زیستشناسی، اجتماعی و فرهنگی، به کار می رود. "گونهگی" به معنای وجود انواع مختلف و متنوع از موجودات، مفاهیم، یا پدیدههاست. مثالها: گونهگی زیستی به تنوع انواع موجودات زنده اشاره دارد. گونهگی فرهنگی به تنوع فرهنگها، آداب و رسوم، و زبانها در یک جامعه اشاره دارد. گونهگی ژنتیکی به تنوع ژنها و صفات وراثتی در یک جمعیت اشاره دارد.
| اسم | دری | /goo.na.gee/ | گونهگی |