Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
ear

​الف ــ د بدن هغه غړی چې غږونو د اورېدو دنده ترسره کوي

ب ــ څنډه، زاویه

​⟨ گوش ‌دادن: (مصدر متعدی) گوش فرا دادن؛ گوش کردن؛ شنیدن

​الف- عضو شنوایی
(زیست‌شناسی) از اعضای بدن که آلت شنیدن است و به‌وسیلۀ آن صدا ها درک می‌ شود و از سه قسمت تشکیل شده گوش‌ خارجی، میانی و درونی
ب- گوشه ، زاویه

اسم ذاتدری/gosh/گوش
???

​د بل چا په غوږ کې یو څه ویل چې نور یې وانوري

 

​موضوع پنهانی را در چشمداشت دگران به گوش کسی گفتن، به آن سر گوشی نیز گویند، چند نفر در مجلسی باهم موضوعی را مخیانه در گوش یکدیگر گفتن

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/gosh.ba.gosh/گوش به گوش
Rebuke, punishment, scourge

​پر چا باندې قهرېدل، سپکه جزا ورکول، ملامتول، یوه کار ته د چا پام وراړول

 

​گوشمالی، سرزنش، مجازات، ملامت، کسی را با هیبت و تهدید متوجه کاری ساختن. در عرف عام به آن گوش توئی گویند.

اسم مصدر مرکبترکیب دری و دری/gosh.taa.bee / gosh.ta.wee/گوش تابی /گوش تویی
???

​غوږ‌نیول، اورېدل، د اورېدو په حالت کې

 

​شنود، استماع، شنیدن، پنهانی به شنود نشستن، حالت استماع گرفتن

مصدر مرکبترکیب دری و دری/gosh.daa.dan/گوش دادن
Scallop

​د مرغلرو پوښ، څنگه چې دا پوښ د کب یا ماهي بڼه لري ځکه «گوش ماهي» ورته وايي

 

​غلاف مروارید یا صدف را گویند چون شکل گوش ماهی را دارد

اسم مرکبترکیب دری و دری/goosh.maa.hee/گوش ماهی
???

​کوڼ غوږ

 

​گوش نا شنوا، عضو شنوایی بدن انسان که ناقص باشد

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/go.she.kar/گوش کر
Meat

​غوښه

 

​لحم

اسمدری/gosht/گوشت
meaty

​غوښن، چاق، هغه خواړه چې ډېره له غوښو برابره شوې وي

 

​پرگوشت، فربه، گوشت‌ دار، لحمی، گوشتین مانند حیوان چاق و فربه
منسوب به گوشت، غذای درست شده با گوشت

صفت نسبتیدری/gosh.tee/گوشتی
Strident, loud, earsplitting

​بد او زورونکی اواز

 

​آواز ناهنجار که به گوش آزار برساند - صدای آزار دهنده . صداهای بسیار ناخوشایند، تیز و آزاردهنده برای گوش

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/gosh.kha.raash/گوشخراش
Caution, notification, making known, to notify, to point out

​له غوږه تېرول، یادونه، ور په یادول

 

یادآوری، تذکر دادن، خاطر نشان ساختن

اسم مصدر مرکبترکیب دری و دری/gush.zad/گوشزد
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
چاق، فربه گوشتالو
خاطرنشان ساختن - گوشزدگوشرس کردن
زاویه منفرجهگوشه باز
زاویه حادهگوشه تنگ
اطراف و اکنافگوشه و کنار
گوشک، گپ رَوگوشی
کتابخانه آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
نوع محتوادونلود / لینکملاحظاتنویسنده/ لیکوالبخشعنوان
آثار علمی، تحقیقی و ملیدونلود/لینک

​نویسنده: داکتر علی افضل صمدی
تحقیقی پیرامون منابع گاز های گلخانه ایی و راه های جلوگیری از آن

سایر نویسندگانتحقیقیگوشت خواری گرمای زمین را بیشتر میکند
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحمعرفی مختصراسم یا کلمه
خوراکه و نوشیدنی افغانی

​از قدیم ها در میان مردم مروج بود که نظر به توان مال خانواده ها در طول سال یک یا چند گوسفند را برای خشک کردن گوشتش غرض مصرف زمستان های سرد که در اثر ریزش برف های ممتد همه راه ها مسدود میگردید پرورش و چاق میکردند و در ختم تیرماه یا خزان آنرا میکشتند و گوشتش را یا بصورت لاند یعنی با پوستش و یا پوست شده در زیر نور آفتاب و یا جریان هوا خشک میکردند، این رسم با آنکه دیگر مردم مجبور نیستند تا کنون موجودیت خود را حفظ کرده است.

گوشت خشک شده برای مصرف زمستان

گوشت قاق
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​اسم چهار قریه است در حوزه حکومت درجه اول شیندند مربوط ولایت هرات. ( قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ چهارگوش

​قریه ایست به فاصله ۸ کیلومتر در شما شیندند مربوط ولایت هرات که بین ۶۲ درجه  ۸ دقیقه  ۲ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۳ درجه  ۲۲ دقیقه  ۲۴ ثانيه عرض البلد شمالی واقع است. ( قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ چهارگوشه