Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
grave

​مړستون، قبر، مدفن، هلته چې مړی خښ شي

 

​ آرامگاه، قبر، مدفن، مزار، جایی که مرده را دفن کنند
​گور خود را کندن کنایه از: اسباب نابود خود را فراهم کردن
گور خود را گم کردن کنایه از: رفتن و ناپدید شدن شخص بد یا دشمن

اسم مکاندری/goor/گور
The child who is born in a grave
هغه ماشوم چې د مور له مړېنې وروسته د مور په گور کې نړۍ ته راشي او ژوندی پاتې شي​، هغه ماشوم چې په قبر کې زېږېدلی وي
 
​طفلی نوزادیکه که بعد از مرگ مادرش در میانه گور به دنیا بیاید و زنده بماند و بزرگ شود بنام گور زای یاد میشود
اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/goor.zai/گور زای
???  

​الف - قبر کن کسی که گور را برای تدفین میت آماده میسازد
ب - از حیوانات فقاریه بوده و از جمله پستانداران وحشی گوشت خوار محسوب میشود و یازده نوع آن در جهان زیست دارد، جسد نزدیک به سگ های معمولی با رنگ ابلق  بدن چاق و پاهای کوتاه با چنگال های دراز در پاهای پیشرو دارند که برای کندن و یا حفر زمین مساعد میباشند، این حیوانات بصورت انفرادی و گروهی در مغاره ها های بسیار پیچیده زنده داشته و از طرف شب در پی شکار می برآیند معمولاً گور ها را شگافته و از اجساد تغذیه میکنند

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/gor.kan/گور کن/گور پال
Roving

​له وطن نه لرېوالی، غُربت

 

​گُربِت- کلمۀ ترکیست به معنی غربت، دوری، دور شد از وطن

اسمترکی/gor.bet/گوربت
Bat

​گور لټونکی یا گور راسپړونکی، پیشو ته ورته خطرناکه څاروی دی چې د مړیو قبرونه راسپړي او د مړیو غوښه خوري

 

​و یا گورپالَک- حیوانی شبیه گربه و کمی بزرگتر از آن که قبور مردگان را میشکافد و از گوشت مرده ها تغذیه میکند ، این حیوان صدای وحشتناکی دارد که اگر انسان تنها به او نزدیک شود به قصد کشتنش به آن حمله میکند. حیوان هوشیار و خطرناکی است که به سختی کشته میشود.
این حیوان در گذشته در ولایت بادغیس و غور به وفور یافت میشد ولی بخاطر کشتار بی رویه آن در ولایت بادغیس اکنون مانند آهو از جمله حیوانات کمیاب و رو به انقراض این ولایت است .
در بعضی از کتاب های قدیمی از گورپالک نام برده شده و در عصر حاضر آن را به معنی کفتار دانسته اند که اشتباه است.

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/gor.paal/گورپال
؟؟؟  

​الف - گویش مردمان بادغیس پاپی، سگ کوچک، کوتوله
ب - مردمان صفحات شمال و شرق افغانستان سگ های بزرگ با جسامت کلان و دارای کله های بزرگ را که برای نمایشات سگ جنگی تربیه میکنند گرجی یا گورجی گویند
ج - اهل کشور گرجستان 

اسمدری/gor.jee/گورجی/گرجی
Graveyard, burial ground

​هدیره، چېرې چې کړي خښېږي

 

​جائیکه مردگان را زیر خاک میکنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد، قبرستان، مزارستان، ​وادی خاموش هم گفته شده. در حالی، که کلمات "قبر" و "قبرستان"، مقولات عامّ و بیطرف استند، کلمات "گور" و "گورستان" بار منفی تر معنائی را حمل میکنند

اسم مکان - اسم مرکبترکیب دری و دری/go.res.taan/گورستان
Zebra

​وحشي او صحرایي خر، هغه وحشي خر چې پر بدن باندې تورې سپینې کرښې وي

 

​خر وحشی، خر صحرایی، خر دشتی، نوعی خر وحشی است که رنگ خرمایی روشن دارد و دارای سمهای ظریف میباشد.

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/go.ra.khar/گوره خر
Gravedigger

​قبرکیندونکی، هغه څوک چې د قبر کیندلو دنده ترسره کوي

 

​قبرکن، کسی که وظیفه اش گور کندن و بخاک سپردن مرگان است. وهم نام جیوانی است شبیه خرس اما کوچکتر از آن که در زیر زمین دالانهای حفر میکند و روز ها در آنجا پنهان میشود و شب ها برای شکار بیرون میآید.

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/gor.kan/گورکن
 

ګورکه د مفتوحه سیمو له بیوزلو، کمشعوره او مجبورو خلکو څخه داستعماریونود ګټو اوجګړو لپاره دلښکر جوړول و چې د دوی د آسونو ترمخې به د جګړې لومړۍ کرښه کې لکه مچان تبا کیدل او دوی به دخپلو مستعمراتو سیمې د دوی د وینو په توېیدو پراخولې. یوه بیلګه یې: اتلسمه پیړۍ کې انګریز د پنجاب ډیر دا ډول ګورکه لښکرې تر پېښور،وزیرستان، مومندو او دیره جاتو راوستل؛ هم زرګونه ګورکه قتل او هم یی افغانی - ولسی مبارزینو ته دسر زیانونه واړول. له نیکه مرغه وروسته خلک هوښیار شول، هغه سوډریان چې یووخت دانګریز دلښکر د توپ غوښې او د انګریزی استعماری لښکر ګورکه وو، هغوی هم اوس په دی حقیقت پوه شوی دی.
استعمار د خپلو حریصانه ناوړو مقاصدو لپاره له خونړیو جنګونو، مکر، زور، زرشیندلو، دمغزونو مینځلو، بی خرته تبلیغاتو، خرافاتو خپرولو، بی اتفاقی اچولو اود جهل د تخم دکرلو برعلاوه، د بی خبره او کمشعوره خلکو څخه د ګورکه لښکر جوړول هم پلان کې لرل.
/پوهاند بشیر دودیال

​استعمار غرض تحقق اهداف حریصانه و غیر انسانی شان، برعلاوه دامن زدن جنگها، مکر، زور، زر، مغز شویی، تبلیغات گوناگون، ترویج خرافات، توسعهٔ بی اتفاقی و جهل از نیزینگ استخدام گورکه ها نیز کار میگرفت

گورکه ها همانا اهالی بیسواد، فقیر ، کم شعور و مجبور مناطق مفتوحه بودند، که در پای اسپهای استعمارگران در جبهات جنگ های تعرضی شان مانند مگس قتل می شدند و اسعمارگران با خون شان ساحات مستعمرات خود را توسعه میدادند.
یک مثال آن لشکر کشی انگلیسها در قرن هژدهم بود که آنها از اهالی   فقیر و بیسواد پنجاب لشکر بزرگی ار گورکه تشکیل وتا حدود پېشاور، وزیرستان، مومندو دیره جات پیش آمدند، در نتیجه مقاومت مبارزین ملی تعدادی زیادی گورکه به قتل رسیدند و هم تعدادی از مبارزین حیات شان را از  دست دادند. خوشبختانه بعد ها مردم دانستند و اهداف انگلیس ها را دریافتند.
/پوهاند بشیر دودیال

اسم - صفتدری/goor.ka/گورکه
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
کلیهگورداله
گمارده - سکرتر - آنکه کار های رئیس را انجام دهدگورده
کتابخانه آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
نوع محتوادونلود / لینکملاحظاتنویسنده/ لیکوالبخشعنوان
کتب و آثار هنری و ادبیدونلود/لینک

مجموعهٔ از داستانها
​نوشته:ری برد بری
مترجم: محمد هادی شاکری و مژگان معصومه دشتی

سایر نویسندگانداستانگورستان دیوانگان
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه ضرب المثلدریانگور از انگور رنگ میگیرد
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

طبقهٔ سوم پردهٔ  چشم را انگوره گویند، همچنان شیار هایی آتشین آتشبازی را که بطرف پاهین نزول میکنند نیز انگوره گویند

اصطلاح عامیانهدریانگوره
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​به فتح اول وسوم و هفتم و نهم به افراد همفکر و هم قماش اطلاق میگردد از غبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریاورنگ و گورنگ
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

بسیار پیرشدن
عبدالله افغانی نویس​

اصطلاح عامیانهدریپای به لب گور رسیدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

از خود بالاتر کسی را به ماتحتی پذیرفتن، جمله ایست که بصورت توهین به ملازم و یا ماتحت بلندپرواز گویند
عبدالله افغانی نویس

کنایهدریپیر خود را گوروان گرفتن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

جمله ایست که بصورت وصیت گویند.
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریدست کسی از گور بیرون ماندن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه ضرب المثلدریدستش به انگور نمیرسد میگوید انگور ترش است
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

صورت درست این جمله «دُم گور کردن» است. کنایه- در جایی خودرا محکم کردن
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریدم گور کردن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

مردم پست و فرومایه
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریسگ و سگور
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​یکی از انگور هایی برنگ سیاه ودانه های کوچک میباشد و بیشتر خاصیت دارویی دارد

اصطلاح عامیانهدریسیاه انگورک
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​قریه ایست به فاصله ۱۴ کیلومتر که در جنوب غرب شهر فیض آباد (مربوط حکومت اعلی بدخشان) متصل سرک واقع و به خط ۷۰ درجه - ۲۸ دقیقه - ۲۶ ثانیه طول البلد مشرقی و خط ۳۷ درجه - ۲ دقیقه - ۴۳ ثانیه عرض البلد شمالی کانن میباشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ ارگوریاط

​قریه ایست در علاقه داری درجه ۳ کوه صافی مربوط حکومت درجه ۳ بگرام که از توابع حکومت اعلی پروان می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگور دره

​قریه ایست که بفاصلۀ ۲۶ کیلومتر در حکومت درجه ۳ تولک مربوط حکومت کلان غورات ولایت هرات واقع می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگورک

​قریه ایست که به فاصلۀ ۴۸ کیلومتر در جنوب شرق قریۀ سنگ ماشه در حکومتی درجه ۳ جاغوری مربوط حکومت اعلی غزنی واقع بوده بین خط طول البلد مشرقی ۶۷ درجه - ۲۴ دقیقه - ۱۲ ثانیه و عرض البلد شمالی ۳۲ درجه - ۵۸ دقیقه - ۴۸ ثانیه کائن می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگوری

​قریه ایست که به فاصله ؛ ۵، ۲۰ کیلومتر در چهار باغ مربوط حکومت كلان لغمان ولایت مشرقی واقع شده است.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگوری

​قریه ایست در علاقه حصۀ ۳ میدان خوله مربوط حکومت درجه (۳) چمکنی که از توابع ولایت جنوبی می باشد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اورگور

​قریه ایست به فاصله ۲۴.۵ کیلومتر در جنوب غرب گرشک در علاقه حکومت درجه ۲ نهر سراج مربوط حکومت اعلی گرشک که بین ۶۴ درجه  ۲۱ دقیقه  ۴۸ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه  ۴۰ دقیقه  ۳۴ ثانیه عرض البلد شمالی واقع است. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ چهار انگور

​قریه ایست به فاصله ۴ کیلومتر در شمال غرب جوین در علاقه علاقه داری درجه اول لاش وجوين مربوط حکومت اعلی فراه که بین ۶۱ درجه  ۳۶ دقیقه  ۵۹ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه  ۴۳ دقیقه  ۴۸ ثانیه عرض البلد شمالی واقع است. ( قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ چهارگور

​قلعه ایست در جنوب غرب زیارت بابا ولی در علاقه بادغیسات مربوط ولایت هرات که بین ۶۲ درجه ۳۵ دقیقه ۴۷ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۵ درجه ۵۹ دقیقه ۱ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قلعهقلعهٔ بندچینگورک