انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Mute, silent, speechless - dumb, inexpressive | الف ــ ګونګی، لال، هغه څوک چې خبرې نه شي کولای ب ــ ناڅرګند، مبهم
| الف- گنگه، صامت، بی زبان، لال، خاموش. مثال: "او بهدلیل یک بیماری مادرزادی گنگ به دنیا آمد." ب- مبهم، بدون وضاحت، ناآشکار . نامفهوم یا مبهم: وقتی چیزی واضح نیست و فهمیدن آن دشوار است. در زبان محاوره: گاهی به معنای سردرگمی یا حالت غیرشفاف نیز استفاده میشود. مثال: "وقتی این خبر را شنیدم، کاملاً گنگ شدم!"
| صفت | دری | /gung/ | گنگ |
Deaf-mute | | گُنگ و کور، کسی که گنگه(لال، صامت) و دیدن و شنیدن نتواند، معیوب از چشم و گوش و زبان
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و دری | /gung-o-kor/ | گنگ و کور |
??? | | گنْگْسْ و گُوُلْ دو کلمهٔ عامیانه در معنی تقریبا هم ردیف یا مترادف اند و به کسانی اطلاق میگردد که حیران زده و در تفکر از خود رفته باشد ولی کلمهٔ کنس بعضا در طبابت هم به کسی که بیهوش باشد اصطلاحاً هم گنگس گفته میشود و در خواب عمیق گویند که در خواب گنگس است و اگر کسی به خود بگوید یا به کسی دیگری که گنگس خوابم و یا گنگس خواب است یعنی باید بخوابد که دیگر بیدار مانده نمیتواند. و در زبان عام گنگس ساختن مثلا در بازی بوکس با یک مشت گنگسش ساخت یا گنگس شد یا گفته میشود که بسیار حرف زدی که گنگس شدم یا گنگسم ساختی و غیره گٌوٌلْ از انگلیسی با بازی فتبال داخل دری شده که بازی کن نفر مقابل را در تردد انداخته و گول میزند و در اصطلاح مردم بازی دادن را هم گویند مثلا او مرا در پول دادن گول زد یعنی کمتر پول داد و متردد ساختن و غیره. | اصطلاح عام | ترکیب دری و دری | /gangs-o-gool/ | گنگس و گول |
Gangster | لنډغر،
ورانکاری، وسلوال غل چې د ورانکارو له یوې ډلې سره مل وي
| اوباش، همدست تبه کاران، دزد مسلحی که دارای همدستانی است. عضو یک گروه جنایی سازمانیافته است و معمولاً در فعالیتهای غیرقانونی مانند قاچاق، زورگویی یا جرائم مشابه دخیل میباشد.
| اسم فاعل - صفت | انگلیسی | /gangs.tar/ | گنگستر |
Mute, silent, speechless | | مؤنث گُنگ- بی زبان، لال، خاموش | اسم فاعل - صفت | دری | /gun.ga/ | گنگه |