Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Solver, opener

​د خلاص یا پراخ مانا افاده کوي خو په دري ژبه له نورو کلمو سره په ترکیبي ډول کارول کېږي لکه: مشکل‌ گشا 

گشادن، گشاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر)- مشکل‌ گشا. کلمهٔ "گشا" به معنی "بازکننده" یا "کاشف" است و به فردی اشاره دارد که توانایی باز کردن یا حل کردن مشکلی را دارد. این کلمه می‌تواند به معنای کسی باشد که راهی را باز می‌ کند یا به نوعی کمک می‌کند تا مسئله‌ای حل شود.
اسم فاعل - صفتدری/gu.shaa/گشا
Wide  

​گشاده، فراخ، وسیع، وا، باز، مقابلِ/ تنگ

صفتدری/gu.shaad/گشاد
??? 

​وسعت، مساحه وسعت، فراخی، گنجایش، دهانه، روزنه، پارگی

اسم مصدر - صفتدری/go.shaa.da.gee/گشادگی
To open, to clear, to allow access, to break (as a fast), to unlock, to establish or start

​خلاصول، پرانستل، سوری کول

​​گشادن، بازکردن، افتتاح کردن، شروع کردن، وا کردن، چاک کردن، سوراخ کردن

مصدر متعدیدری/gu.shaa.dan/گشادن
Open

​الف ــ پراخ، ښکاره
ب ــ بې پردې، ښکارېدونکی

الف- باز، رو باز، فراخ،  منبسط، گشوده، علنی
ب- آشکار و بی ‌پرده ​
- دست گشاده (ص مرکب)= بخشنده، جوانمرد​

صفتدری/gu.shaa.da/گشاده
Generosity, largess 

مروت، بخشش، سخاوت، انعام، بخشش

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/gu.shaa.da. das.tee/گشاده دستی
???

​ښه خلق لرونکی چې تل یې خوله له خندا ډکه وي

​چهره خندان، خوش خلق و با نشاط، خوشرو و بشاش، آنکه چهره باز ، بی حجاب و خندان داشته باشد.
چنانچه سعدی شیرازی گوید:
خوبرویان گشاده رو باشند            تو که روبسته ای مگر زشتی ؟

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/gu.shaa.da.ro/گشاده رو
Inauguration,opening,a rupture and a relief, expansion, state of being extrovert

​پرانیسته. پرانیستنه. پرانیستنگ. خلاصول. افتتاح. فرج. نیول. تسخیر. سوبه. فتح. پراخول. بسط.، افتتاح. پرانیستی. فرج. نیول. نیواک. تسخیر. سوبه. بسط.، فرج. فتوح. پرانیتی. پرانیتل. سوبه. د غم او پرېښانې لېرې  کول. خلاصون. پراختیا. پلن. وسعت.
پرانیستل. خلاصول. لویول. پرانیست موندل. پرانیست ورکول. پرانیستل کېدل.

​ افتتاح، باز، سعه، فرج، تسخیر، فتح، بسط، فرج. فتوح. گشاد. گشودن. فتح، دور کردن اندوه، رهایی، فراخی، وسعت، باز کردن، افتتاح کردن .رهایی. حل شدن، فراخی، وسعت.
مرکبات : گشایش دادن. گشایش یافتن

اسم مصدردری/gu.shaa.yesh/گشایش
To be free from a problem, to free from something that binds or restrains

خلاصول، د ستونزو حلول

باز کردن، حل کردنِ مشکلات و معضلات​

مصدر متعدیدری/gu.shaa.yen.dan/گشایندن
Opener, unlocker

​د ستونزو اوارونکی. د سونزو حلونکی 

گُشاینده-  باز کننده، حل کننده مشکلات، حوادث و معضلات. کلمهٔ گشاینده" در زبان دری/فارسی به معنای "کسی یا چیزی که باز می‌ کند یا راهی را باز می‌کند" است. این کلمه به عنوان یک صفت فاعلی از ریشه "گشاییدن" یا "گشودن" گرفته شده است و به فرد یا ابزاری اشاره دارد که وظیفه باز کردن یا گشودن چیزی را بر عهده دارد. ​

اسم فاعل - صفتدری/gu.shaa.yen.da/گشاینده
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
افتتاحگشایش
مترقیگشایش یابنده
افتتاح کنندهگشایشگر
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​قریه ایست کوهستانی به فاصله ۳۸ کیلومتر در شمال قلعه جعفر دریکا ولنگ مربوط حکومت کلان دایزنگی متعلق ولایت کابل که به خط ۶۷ درجه - ۴ دقیقه - ۱۲ ثانیه طول البلد مشرقی و ۳۴ درجه - ۵۹ دقیقه - ۴۹ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ ارگشاه