Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Impudent

​بېشرمه، بېپروا، ادب نه لرونکی

​بی آزرم، بی ادب، بی پروا، بیحیا، بیشرم، فضول، نافرهیخته، نامودب، وقیح

اسم فاعل - صفتدری/gus.taakh/گستاخ
Impudents 

​جمعِ گُستاخ- بی آزرمان، بی ادبان، بیحیان، بیشرمان، فضولان، نافرهیختگان، نامودبان، وقیحان

اسم جمع - اسم فاعل - صفتدری/gus.taa.khaan/گستاخان
Discourteous, rude, ungracious

​په زړه‌ورتیا سره، په بې‌ادبۍ سره

جسورانه، دلیرانه، مولانا محمد عالم از علمای شهر سمرقند بود، به غایت  و نهایت دلیر و خیره سر و شوخ طبع شود و در بحث ها بسیار سخنان گستاخانه میگفته است​

قید - صفتترکیب دری و دری/gus.taa.khaa.na/گستاخانه
Impertinence, insolence

​سپن سترگي، بې ادبي، بېشرمي

گُستاخی- بی ادبی، بی تربیگی، بیباکی، بی پروایی، بیحیایی، بیشرمی، پُررویی، جرأت بیش از حد،  جسارت، شوخی نا لازم، وقاحت، تهور​.

به طور کلی، "گستاخی" به رفتارها و گفتارهایی اشاره دارد که بدون احترام و با بی‌پروایی انجام می‌شوند و ممکن است باعث توهین یا ناراحتی دیگران شود.


اسم مصدر - صفتدری/gus.taa.khee/گستاخی