انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Predicate, found or base something on, base, be dependent, found establish, rest, build, ground, premise | | «نماز را بگزار و نیاز را مگذار هزار لعنت حق باد بر نمازگذار» | ترکیب سازش پسوند های گذار و گزار با کلمات مختلف ایجاد مشکل می کند. بعضی ها خدمتگزار را خدمتگذار به « ذ » می نویسید. حتی نویسندگان ادیب نیز دچار این اشتباه می شوند. چه قاعده ای را برای درست نوشتن ترکیب کلمات مختلف با پسوند گزار و گذار به کار ببریم تا دچار اشتباه نشویم؟ اگر منظور تان قرار دادن یک شی فیزیکی یا مجازی و یا وضع کردن و یا تأسیس کردن باشد باید آن را با حرف ذال نوشته کنیم، مانند:قانونگذار: کسی که قانون وضع می کند.بنیانگذار: کسی که تأسیس می کند؛ یعنی مؤسسبدعتگذار: کسی که بدعتی را وضع و ایجاد می کندبنابراین بدعتگزار، قانونگزار و بنیانگزار به حرف «ز» نادرست است.معنی گذار در مفاهیم ذیل درست است:قرار دادن، تأسیس کردن و ایجاد کردن، وضع کردن. اگر امثال این کلمه هیچ کدام از معانی بالا یعنی قرار دادن، وضع کردن، تأسیس کردن و ایجاد کردن را نداشت آن را با حرف «ز» بنویسید نه به حرف «ذ» ذال . اما با وجود این به معانی «گزاردن» توجه کنید.گزاردن معمولاً در یکی از معانی زیر با کلمات مختلف ترکیب می شود:بهجا آوردن، اداء کردن، خرج کردن، اجرا کردن، انجام دادن، شرح دادن، تعبیر و ترجمه کردن.و اما کلماتی که با معانی ذیل مورد استفاده قرار می گیرندتوجه کنید:نمازگزار، خدمتگزار، خوابگزار، حجگزار، خبرگزاری، کارگزار و سپاسگزار درست است.نمازگذار، خدمتگذار، خوابگذار، حجگذار، خبرگذاری، کارگذار و سپاسگذار نادرست است.حالا خراجگزار درست است یا خراجگذار؟اگر منظور کسی است که خراج مالیات را می پردازد یعنی مالیات می دهد باید نوشت خراجگزار. اما کسی که وضع کنندۀ قوانین خراج یا مالیات است باید چنین نوشت: خراجگذار اگر خراجگزار به حرف «ز» خواندید او مالیات می پردازد واگر به حرف «ذ» خواندید او قانون گذار مالیات است.لطفا ً به پسوند گذار مراجعه کنید. به اهتمام مسعود فارانی
| پسوند | دری | /gu.zaar/ | گزار |
To do, to perform, to carry out, to accomplish | الف ــ اداکول، په ځای کول، کېښودل ب ــ ورکول، پور ادا کول
| وقتی می نویسید که : ....و به بازماندگان آن
محترم و مرحوم، احترام می گذاریم. گزاریم به ( ز ) یعنی ادا کردن احترام است به
اشخاص یاد شده ( این اداکردن احترام درست است ) . اما اگر گذاردن به ( ذ )باشد نادرست
است یعنی از ادای احترام گذشتن صرفنظر کردن و چیزی را که می گذارد و می رود یعنی
ادای احترام نکردن و ترک احترام را میرساند . اگر کسی بگوید نماز می گذارم معنی
میدهد که نماز را نمی خوانم نماز را رها میکنم نماز را ترک می کنم که در مورد
احترام نیز چنین است ولی اگر بگوید نماز می گزارم احترام می گزارم یعنی ادای نماز
و احترام میکند مثال :
نــــماز را بگزار! و نــیاز را بگذار !
هزار لعنت حـــق باد بــر نماز گذار
این دو کلمۀ بگزار و بگذار = اولی کلمۀ بگزار یعنی اداء کن ( که نماز باشد ) و
دومی کلمۀ بگذار یعنی ترک ورها کن ( که نیاز باشد)
معنی بیت فوق :
نماز را بگزار یعنی نماز را اداکن، نیاز را بگذار یعنی نیاز را ترک و رها کن. هزار
لعنت حق باد بر کسی که نماز را ترک ویا رها می کند. توضیح بیشتر :احترامگذاری ترک
کردن احترام است ، نه ادای احترام . اگرخواست ما بیان ادای احترام باشد باید باید
به حرف ( ز) مشخص کنیم. به اهتمام مسعود فارانی |
از: (گزار
+ دن ،و یا گزاریدن )
الف- اداء کردن، به جا آوردن، انجام دادن، گزاریدن، گزاشتن
ب- رداختن، تادیه کردن وام گزاردن = پرداختن وام و بدهی
| مصدر متعدی | دری | /gu.zaar.dan/ | گزاردن |
Report, story | راپور، د خبر شرحه، د پېښې تفصیل او تفسیر | | گُزارِش- تفسیر، خبر، رپرتاژ، شرح، نقل، شرح و تفسیر قضیه؛ شرح و تفصیل خبر یا کاری که انجام یافته | اسم مصدر | دری | /gu.zaa.resh/ | گزارش |
To report, to give a spoken or written account of something that one has observed, heard, done, or investigated | راپور ورکول، راپور، راپورت، گزارش ورکول
| | خبر رساندن، اطلاع دادن، خبر دادن | مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /gu.zaa. resh.daa.dan/ | گزارش دادن |
Reports | د /گزارش/ جمع بڼه: راپور، د خوب تعبیر، د تیرو مسایلو بیان، وړاندې کول
| | جمع گزارش، به معنی گزاردن، تعبیر خواب ، بیان أمور گذشته، گفتن و اداء کردن سخن، پیشکش | اسم جمع | دری | /gu.zaa. re.shaat/ | گزارشات |
Raportar | | | گزارش دهنده، راپورتر، تفصیلگر- "گر" طوری که از نامش پیداست، به معنی فاعل یا انجام دهنده یا کنندهٔ یک کار یا شغل است
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و دری | /gu.resh.gar/ | گزارشگر |
Reporter | | | به معنی کسی است که گزارشی را یا خبر هایی را جمعآوری کرده تدوین و منشر میکند. کلمهٔ «گزارنده» معمولاً به معنی کسی که گزارشی می دهد یا چیزی را بازگو میکند به کار میرود. این واژه از مصدر «گُزاردن» (بهمعنای گفتن، گزارش دادن، ادا کردن، انتقال دادن) ساخته شده و نقش اسم فاعل دارد. | اسم فاعل - صفت | دری | /gu.zaa.ren.da/ | گزارنده |
Proposition، statement | | |
گُزاره- معمولاً درس منطق را با معرفی اصطلاح گزاره آغاز میکنند. گزاره در زبان دری، معادل کلمه ای در زبان انگلیسی و کلمهٔ خبر در زبان عربی است. جمله ای است خبری که دقیقاً درست یا نادرست باشد، هر چند که درستی یا نادرستی آن بر ما پوشیده باشد. به این ترتیب جملات امری، پرسشی و عاطفی نمی توانند به عنوان یک گزاره تلقی بشوند و بعلاوه همه جملات خبری هم نمی توانند گزاره باشند.
| اسم | دری | /gu.zaa.ra/ | گزاره |
To perform, carry out, to accomplish | کېښودل، ادا کوا، ترسره کول
| | گزاردن، گزاشتن، اداء کردن، به جا آوردن، انجام دادن | مصدر متعدی | دری | /gu.zaa.ree.da/ | گزاریدن |