Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Escape, runaway, flight
تښتیدل، ځان خلاصول، ځان تېرول
گُریز- بن مضارعِ گریختن، گریختن، فرار کردن و  گریختن از برابر کسی یا چیزی، رم، طفره
بن مضارعدری/gu.rayz/گریز
??? 

هنگام سخن گفتن یا نوشتن از مطلبی به ‌مطلب دیگر پرداختن- فرار کردن

مصدر مرکبترکیب دری و دری/gu.rayz.za.dan/گریز زدن
Not avoidable 

​غیرفابل گریز و فرار، طفره ناپذیر، غیر قابل اجتناب

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری گریز ناپذیر
Elusive, evasive

​الف ــ تښتېدلی، فراري
ب ــ بېزار، متنفر، خواشینی

الف-  فراری، گریخته، متواری، در حال فرار، گریزنده
ب- بیزار، رمنده، رمیده، ، متنفر

اسم فاعل - صفتدری/gu.ray.zaan/گریزان
To scare away, to make someone run away, to steal away, to kidnap,

​تښتول، قپول، ترلاسه کول، څوک ماتول او تېښتې ته اړ کول، په بیړه جگول او وړل

گریختاندن، قاپیدن، ربودن، کتنپ کردن، اختطاف کردن، کسی را فرار دادن، اسباب فرار را برای کسی فراهم ساختن، برق آسا پراندن، به سرعت برداشتن و بردن

مصدر متعدیدری/gu.ray.zaan.dan/گریزاندن
To scare away, to make someone run away, to steal away, to kidnap,

​تښتول، قپول، ترلاسه کول، څوک ماتول او تېښتې ته اړ کول، په بیړه جگول او وړل

​و یا گریختاندن و یا گریزاندن، ربودن، کتنپ کردن، اختطاف کردن، کسی را فرار دادن، اسباب فرار را برای کسی فراهم ساختن، برق آسا پراندن، به سرعت برداشتن و بردن

مصدر جعلیدری/gu.ray.zaa.nee.dan/گریزانیدن
elusive, evasive

​تښتېدونکی، فراري، ټنبل، څوک چې ژر له یو چا یا دندې نه وتښتي

مکتب گریز، تنبل، لت، فراری، گریزان، گریز پای، کسی که زود از برابر کسی یا چیزی بگریزد، زود خسته شونده، متواری، سرگردان، در به در​

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/gu.reez.paa/گریزپا
To escape, to flee

​تښتیدل، په بیړه یا په منډه له یو ځایه تلل، ځان پنا کول​

​فرار کردن، گریزیدن، متواری شدن

مصدر لازمدری/gu.ree.zee.dan/گریزیدن
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
فرارگریز
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

شب چهلم زاچ که طفل نو تولد شده چهل روزه میشود و به حساب کلتوری نباید به خانه خود بماند و باید خانۀ پدر و یا خشو و یا فامیل برود​. مهمانی که زن بعد از چهل روز فراغت حمل به خانۀ والدین و یا اقارب خود رود

اصطلاح عامیانهدریچله گریز
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​رسم رفتن خانم زچه بعد از چهل روز ولادت طفلش. مردم ما به این عقیده اند که وقی چهل روز از ولادت یک زن می گذرد، حتمی است که شب روز چهلم را از خانۀ خود بیرون برود با طفلش یا به خانۀ مادر یا خشو و یا کدام عضو فامیل دیگرش . زیرا سایۀ چهل از سر طفل باید بدر رود. - نوعی از خرافات است./ واصل

اصطلاح عامیانهدریچله گریزی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

کسی که درطفولیت ازکسی ترسیده و گریخته باشد
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریچوچه گریز
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

چوب باریک و طویل که رنگریزان پارچه هارا باآن از طناب پائین و بالا میکنند.ـ مرادف خادَه دُزها
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریخاده رنگریزی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

منسوب به رنگریز، شغل رنگ کردن پارچه و لباس، ​دوکان که پارچه ها و لباس ها را رنگ آمیزی میکند

اصطلاح عامیانهدریرنگریزی
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​قریه ایست در حکومت درجه ۳ تولک مربوط حکومت کلان غورات که متعلق ولایت هرات می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگریزی

​قریه ایست به فاصله ۱۱ کیلومتر در جنوب غرب زیارت شاه مقصود در علاقه خاکریز مربوط ولایت کندهار که بین ۶۵ درجه  ۲۳ دقیقه  ۴۸ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه  ۵۰ دقیقه  ۱۳ ثانيه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ تنگریز