انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Collar, the part around the neck of a shirt/blouse/ jacket or coat, either upright or turned over | گروه، گریوان، د کمیس پاسنۍ مخنۍ برخه
| گریبانِ، در حقیقت نمائی فزیکی ندارد، با آنکه در اصطلاح عام گفته میشود که از گریبان کسی یا چیزی را گرفتن، اما این گریبان گرفتن بدین معنیست که کسی را مسؤول چیزی یا کاری دانستن و جواب ده دانستن. به طور مثال گویند اگر کارم نشد گریبان ترا می گیرم. یعنی تو برایم جواب ده هستی | یخن، بخشی از قسمت بالائی جامه که گردن را می پوشاند. بخشی از
جامه که در اطراف گردن قرار گیرد، مرکب است از لفظ گری به معنی گردن و عنق و
کلمۀ بان که به معنی دارنده و حافظ باشد - مرکب از دو جزو: جزو اول در اوستا «گریوا» یعنی گردنه ، کوه، در زبان پهلوی «گریوک » یا گردنه ، کوه، در زبان سانسیکریت «گریوا» یعنی پشت گردن، و «پان «
. و جزو دوم پسوند اتصاف و حفاظت است که با تر کیب این دو جزو (محافظ گردن) معنی می دهد
| اسم مرکب - صفت | ترکیب دری و دری | /ge.rai.baan/ | گریبان |
؟؟؟ | | | یقه چاک کردن، یخه پاره کردن | مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /ge.rai.baan.da.ree.dan/ | گریبان دریدن |
Entangle, involve (someone) in difficulties or complicated circumstances , involve, implicate, embroil, mix up | گرونه یا یخن نیونکی، له یوې ستونزې سره مخامخېدل
| | دچار، مبتلا - مبتلا سازنده، دامن - گیر، آن که گریبان کسی را بگیرد، گیرندۀ گریبان
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و دری | /ge.ray.baan.geer/ | گریبانگیر |