Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
؟؟؟  

​(پسوند) از (گر + ی)/ مصدرهای مختوم به گری بر دو قسم اند:
الف - بخشی آنها هستند که با (ی ) مورد استعمال دارند، مانند دادگری ، بیدادگری ، آهنگری ، مسگری ، آرایشگری ، کیمیاگری ، زرگری. در این نوع کلمات «ی» اسم مصدر
ب- بخشی آنها هستند که بدون (ی ) مورد استعمال دارند: مانند دادگر، بیدادگر، مسگر، آرایشگر، کیمیاگر، زرگر استعمال میشوند. به کلمات مختوم به پساوند «گر» (پساوند شغل ، مبالغه ) الحاق شده

پسونددری/ga.ree/گری
Crying, tearful, teary, weeping

​ژړاند، د ژړا په حال کې، د اوښکو تویولو په حال کې

 

در حال گریستن، اشک‌ ریزان، گریه‌ کنان، گرینده، اشکبار، اشکریز، نالان

اسم فاعل - صفتدری/gir.yaan/گریان
Bring to the cry, to make cry

ژړول، په ژړا را وستل، څوک دې ته اړ ایستل چې د روحي تأثر له مخې اوښکې تويې کړي

 

​کسی را به گریه انداختن، وادار به گریه کردن

مصدر متعدیدری/ger.yaan.dan/گریاندن
Collar, the part around the neck of a shirt/blouse/ jacket or coat, either upright or turned over

​گروه، گریوان، د کمیس پاسنۍ مخنۍ برخه

​گریبانِ، در حقیقت نمائی فزیکی ندارد، با آنکه در اصطلاح عام گفته میشود که از گریبان کسی یا چیزی را گرفتن، اما این گریبان گرفتن بدین معنیست که کسی را مسؤول چیزی یا کاری دانستن و جواب ده دانستن. به طور مثال گویند اگر کارم نشد گریبان ترا می گیرم. یعنی تو برایم جواب ده هستی

​یخن، بخشی از قسمت بالائی جامه که گردن را  می پوشاند. بخشی از جامه که در اطراف گردن قرار گیرد،  مرکب است از لفظ گری به معنی گردن و عنق و کلمۀ بان که به معنی دارنده و حافظ باشد
- مرکب از دو جزو: جزو اول در اوستا «گریوا» یعنی گردنه ، کوه، در زبان پهلوی «گریوک » یا گردنه ، کوه، در زبان  سانسیکریت «گریوا» یعنی پشت گردن، و «پان « . و جزو دوم پسوند اتصاف و حفاظت است که با تر کیب این دو جزو  (محافظ گردن) معنی می دهد

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/ge.rai.baan/گریبان
؟؟؟

​گروه شکول، یخن شکول

 

​ یقه چاک کردن، یخه پاره کردن

مصدر مرکبترکیب دری و دری/ge.rai.baan.da.ree.dan/گریبان دریدن
Entangle, involve (someone) in difficulties or complicated circumstances , involve, implicate, embroil, mix up

گرونه یا یخن نیونکی، له یوې ستونزې سره مخامخېدل

 

​دچار، مبتلا - مبتلا سازنده، دامن - گیر، آن که گریبان کسی را بگیرد، گیرندۀ گریبان

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/ge.ray.baan.geer/گریبانگیر
To flee, to retreat, to make a quick exit, mto escape

تښتول، له جا نه د یو څه شي تښتول، چا ته ماته یا شکست ور کول، څوک له میدانه ایستل

 

​چیزی یا کسی را با خود گریزاندن، کسی را در میدان جنگ با شکست مواجه ساختن که پا به فرار بگذارد - فراری دادن، اسباب فرار کسی را فراهم ساختن

مصدر متعدیدری/gu.rikh.taan.dan/گریختاندن
To escape, to flee

تښتیدل، په بیړه یا په منډه له یو ځایه تلل، ځان پنا کول

 

​فرار کردن، گریزیدن، متواری شدن

مصدر لازمدری/gu.rekh.tan/گریختن
???

​یوه انجن لرونکې او ټیر لرونکې تخنیکي وسیله ده چې د واټونو او میدانونو په جوړولو او اراورولو کې کارول کېږي

 

​وسیله متحرک تایر دار و انجن دار ثقیله دارای یک تیغه بسیار بزرگ برای امور راه سازی و میدان سازی، وسیله تسطیح جاده ها و میدانه برای قیر ریزی و کانکریت ریزی، وسیله تسطیح خاکریز ها، خاکبرداری، تنظیم شیب ها و زاویه ها در راه سازی و میدان سازی، قدرت خاکبرداری آن کمتر از بلدوزر است ولی بلدوزر توامندی تنظیم شیب ها، زاویه ها و تسطیح را ندارد

اسم آلتانگلیسی/gre.dar/گریدر
Escape, runaway, flight
تښتیدل، ځان خلاصول، ځان تېرول
 
گُریز- بن مضارعِ گریختن، گریختن، فرار کردن و  گریختن از برابر کسی یا چیزی، رم، طفره
بن مضارعدری/gu.rayz/گریز
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
فرارگریز
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​به کسی اطلاق میشود بخصوص اطفال که به هیچ بهانه ی دایماً میگیرید

اصطلاح عامیانهدریگریانوک
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​دومین فابریکه که بعد از ماشین خانه مملکت دائر گردید فابریکه چرمگری است که در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی وارد و به کار انداخته شد، این فابریکه ابتداء لوازم عسکری را فراهم می نمود بعداً کارش رونق بیشتری گرفته به ساختن بوت، سلیپر، زین، لجام و غیره نیز پرداخت که به فروش رسانیده می شد و اخیراً این فابریکه به شرکت اقبال فروخته شد و از آن به بعد بیشتر ترقی نمود و اکنون هرگونه سامان از قبیل بوت مردانه، زنانه، بچه گانه، انواع بکس های دستی و غیره ادوات چرمی را از چرم خود فابریکه تهیه میکند.(قاموس جغرافیای افغانستان)

فابریکهفابریکهٔ چرمگری

​دریائی است که به فاصله ۵۳ کیلومتر در شمال شرق گلران در علاقه حکومتكلان بادغيسات مربوط) ولایت (هرات) که به طرف شرق میرود واقع بوده و به خط طول البلد مشرقی ۶۲ درجه - ۵ دقیقه - ۳۶ ثانیه و عرض البلد شمالی ۳۵ درجه – ۲۳ دقیقه -۳۶ ثانیه کائن می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اگری گیوک

​قریه ایست در حکومت درجه ۳ تولک مربوط حکومت کلان غورات که متعلق ولایت هرات می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ انگریزی

​قریه ایست به فاصله ۶ کیلومتر در جنوب شرق قلعة السراج متصل سر كيكه به طرف جلال آباد می رود در علاقه لغمان مربوط ولایت مشرقی که بین ۷۰ درجه  ۱۳ دقیقه طول البلد شرقی و ۳۴ درجه  ۳۸ دقیقه  ۳۷ ثانيه عرض البلد شمالی موقعیت دارد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ تگری بترگرهی

​قریه ایست به فاصله ۱۱ کیلومتر در جنوب غرب زیارت شاه مقصود در علاقه خاکریز مربوط ولایت کندهار که بین ۶۵ درجه  ۲۳ دقیقه  ۴۸ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه  ۵۰ دقیقه  ۱۳ ثانيه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ تنگریز
قاموس بایوگرافیکی افغانستان
نوع محتوامعلومات مکملتربیوگرافی مختصرتصویراسم
قاموس بایوگرافیکی افغانستاننائب امين الله خان لوگری در تاريخ

​نائب امين الله خان لوگری در تاريخ معاصر کشور ما تعداد مردان بزرگ يکه شخصيت و کار نامه های در خشان ايشان طوری شايد و بايد معرفی نشده ، زياد است. از آنجمله يکی نايب امين اله خان لوگری میباشد که از شباب تا وفات درعرصه 60 سال مصالح ملت و مملکت را در نظر گرفت و با تمام قواء در مقابل بيگانگان مجادله و صرف مساعی کرده اند و نام او را به صفت غازی و مبارز ملی براي همیشه زنده و با افتخار نگاه داشته است.

 امين اله خان لوگری يکی از خوانين بزرگ قومی ، هنگام عروج بارکزایی ها و درآوان تهاجم اول انگليس بالای افغانستان ( 1839 م ) در ولایت لوګر هزاران مجاهد وسر سپرده در پهلوی خود داشت و در حدود 60 سال مورد احترام شاهان، امراء وزرآ و سران ملی قرار داشت. ولایت لوگر در جنوب کابل واقع است که مرکز آن در حدود 70 کیلومتر از پایتخت فاصله دارد مردم این ولایت مهمان نواز وپاک دل ومبارز وبدون هرنوع تبعیض در پهلوی همدیگر حیات به سر میبرند

امين الله خان لوگری