انگلیسی | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Inner feeling | الف - آله ای چوبی است که به شکل میزی با پایه های متقاطع درست میشود و کوزه های آب را بالای آن میگذارند. ب - گرونج در عرف عام، نهاد انسان را گویند مثلاً « چنان جمله ای برایش گفتم که به گرونجش کار کرد» ویا این سخنم به گرونجش خورد و تکه تکه اش کرد» یعنی بسیار بالایش تأثیر عمیق کرد ج- از بازی قطعه بازی بیرون شده و در موارد مختلف در زبان عوام مروج گردیده است. در قطعه بازی نٌه رنگ که نَو رنگ گویندش زمانیکه برنده فقد انتظار یک قطعهٔ خاص باشد و همینکه قبل از بردن حریفش به دست آید و قطعه را مکمل کند، گویند که گرونجش پوره شد یا در گرونجش خورد | اسم | دری | /gar.wanj/ | گرونج |