الف ــ څرخول، تاوولب ــ راگرځول، بدلول
گردانیدن:الف- چرخانیدن، چرخاندن، گردش دادن - چیزی را در گرد چیز دیگر حرکت دادنب- برگردانیدن، تحریف کردن، تغییردادن، دگرگون ساختن، منحرف کردن
کنایه از آدم زرنگی است که هر کار از دست اش ساخته است