انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Allow, enter, interpose, lay, leave, let, permit, place, put, rest, set, leave | الف ــ کېښودل، ځای پر ځای کول ب ــ تېرول، تېرېدل ج ــ اجازه ورکول، وخت ورکول د ــ پرېښودل، خوشې کول هـ ــ بښل
| گذاشتن، در معنای حقیقی کلمه، «قرار دادن به طور عینی و مشهود» است، مثلا: “لیوان را روی میز میگذارم». اما گذاشتن مجازا به معنای «قرار دادن، وضع کردن، تاسیس کردن» است و چون مقصود از قانونگذار کسی است که قانون را وضع و بنا میکند ( و نه فرضاً کسی که قانون را اجراء می کند.) باید به همین صورت، یعنی با حرف «ذ» نوشته شود. همچنین است قانونگذاری به معنای «وضع قوانین»، چنانکه می گویند: «مجلس قانونگذاری». بنابراین نوشتن این دو کلمه به صورت قانونگزار و قانونگزاری غلط است. و نیز بدعتگذار کسی است که بدعت را وضع و تأسیس می کند (و نه فرضاَ کسی که بدعت را اجرا می کند) و بنابراین با حرف «ذ» نوشته می شود. ایضاً بنیانگذار، به معنای «مؤسس» کسی است که بنای کاری را یا مؤسسه ای را می گذارد و نوشتن آن با حرف «ز» غلط است. | الف- نهادن، قرار دادن ب- عبور دادن، (مص ل .) عبور کردن گذرانیدن ج- اجازه دادن، مهلت دادن د- ترک کردن، رها کردن ه- عفو کردن، بخشودن
| مصدر متعدی | دری | /gu.zaash.tan/ | گذاشتن |