انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
??? | تېرېدل، د تېرېدلو ځای، د تېرېدلو لار
| گُذار- بن مضارع (گذاردن) عبور، گذر، مسیر، معبر، گذرگاه، راه گذشتن، راه عبور همچنین گذار به مفهوم گذشتن از یک حالت
به حالت دیگر را گویند. مثلاً گذار از جامعۀ سرمایه داری به جامعۀ
سوسیالیستی و یا گذار از ناامنی به امنیت و یا گذار از جنگ به صلح و گذار
از تاریکی به روشنائی. گذارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بنیانگذار، فروگذار، مینگذار ⟨ گذار کردن: (مصدر لازم) عبور کردن؛ گذشتن | بن مضارع - اسم مصدر | دری | /gu.zaar/ | گذار |
؟؟؟ | | گُذار- ترکیب سازش پسوندهای گذار و گزار با کلمات مختلف ایجاد مشکل می کند. بعضی ها خدمتگزار را خدمتگذار می نویسید. حتی نویسندگان ادیب نیز دچار این اشتباه می شوند. چه قاعده ای را برای درست نوشتن ترکیب کلمات مختلف با پسوند گزار و گذار به کار ببریم تا دچار اشتباه نشویم؟ اگر منظورتان قرار دادن یک شی فیزیکی یا مجازی و یا وضع کردن و یا تأسیس کردن باشد باید آن را با حرف ذال نوشته کنیم، مانند: قانونگذار: کسی که قانون وضع می کند. بنیانگذار: کسی که تأسیس می کند؛ یعنی مؤسس بدعتگذار: کسی که بدعتی را وضع و ایجاد می کند بنابراین بدعتگزار، قانونگزار و بنیانگزار به «ز» نادرست است. معنی گذار در معانی ذیل درست است: قرار دادن، تأسیس کردن و ایجاد کردن، وضع کردن. اگر امثال اینکلمه هیچ کدام از معانی بالا یعنی قرار دادن، وضع کردن، تأسیس کردن و ایجاد کردن را نداشت آن را با حرف «ز» بنویسید نه به حرف «ذ» ذال . اما با وجود این به معانی «گزاردن» توجه کنید. گزاردن معمولاً در یکی از معانی زیر با کلمات مختلف ترکیب می شود: به جا آوردن ، ادا کردن، خرج کردن،اجرا کردن ، انجام دادن،شرح دادن، تعبیر و ترجمه کردن. و اما کلماتی که با معانی ذیل مورد استفاده قرار می گیرندتوجه کنید: نمازگزار، خدمتگزار، خوابگزار، حجگزار، خبرگزاری، کارگزار و سپاسگزار درست است. نمازگذار، خدمتگذار، خوابگذار، حجگذار، خبرگذاری، کارگذار و سپاسگذار نادرست است. حالا خراجگزار درست است یا خراجگذار؟ اگر منظور کسی است که خراج مالیات را می پردازد یعنی مالیات می دهد باید نوشت خراجگزار. اما کسی که وضع کنندۀ قوانینخراج یا مالیات است باید چنین نوشت: خراجگذار اگر خراجگزار به حرف «ز» خواندید او مالیات می پردازد واگر به حرف «ذ» خواندید او قانون گذار مالیات است.لطفا ً به پسوند گذار مراجعه کنید.
به اهتمام مسعود فارانی
| پسوند | ترکیب دری و عربی | /gu.zaar/ | گذار |
To place, to put, to rest, to set, to leave | الف ــ کېښودل، ځای پر ځای کول ب ــ تېرول ج ــ اجازه ورکول، وخت ورکول د ــ پرېښودل، خوشې کول، له څه شي تېرېدل
| الف- و یا گذاشتن، نهادن، ماندن، قرار دادن، چیزی را در جائی قرار دادن ب- عبور دادن، (مص ل .) عبور کردن گذرانیدن ج- اجازه دادن، مهلت دادن د- ترک کردن، رها کردن، گذشتن از چیزی
| مصدر متعدی | دری | /gu.zaar.dan/ | گذاردن |
؟؟؟ | | نهاده شده، وضع شده، قرارداده شده | اسم مفعول | دری | /gu.zaar.da/ | گذارده |
??? | الف ــ د گوزران په پار له ډېرو شیانو څخه تېرېدل، له چا سره تفاهم درلودل ب ــ د اوسېدلو سیمه
| الف - گُذارَه، گذشت و رفتار با کسی، گذراندن، با کسی تفاهم داشتن، تفاهم کردن ب - از جایی گذر کردن، گذر دادن، عبور کردن ج - در اصطلاح بعضی از قریه جات کابل کوچه را هم می گویند د - مجرا، معبر، گذرگاه، سوراخی که از یکطرف سوی دیگر را بتوان دید
| اسم مصدر | دری | /gu.zaa.ra/ | گذاره |