انگلیسی | پښتو | معلومات مکملتر | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
bite, fume, gas, gauze, nip, snap, tooth, vapor | الف ــ ټال، له دوو سره موازي پړو نه جوړ د تاستې ځای چې په ښورولو سره ښکته پورته ځي راځي او د تفریح له پاره څوک په کې ناست وي، ب ــ بخار چې له تیلو او ځینو تخمیر شوو یا خوسا شوو شیانو نه جگېږي، ج ــ د معدې باد، د ــ په موټر کې هغه برخه چې موټر ورباندې گړندی کېږي، هـ ــ د ململ نارکه ټوټه چې ټپ ورباندې تړل کېږي، و ــ د مادې هغه حالت چې بڼه یې لوښي جوړوي | | - ایرانیان دندان گرفتن را نیز گاز گرفتن مینامند که ریشۀ آن معلوم نیست و ایرانیان انبور را هم گاز میگویند.
- هندی ها علف را گاز میگویند -عرب ها به صومعه ای که در کوه آباد میشود گاز میگویند که «کاز» هم گفته شده است - فرنسوی ها به لباس نرم و نازک پشمی گاز میگویند
| الفـ ـ گاز دو ریسمان موازیکه از درخت آویزان کنند وبرای خوش گذرانی بر آن سوارشده در رفت وبرگشت همچون پاندول ساعت قرار ګیرد.( دری است). ب ــ گاز نوع بخاریکه ازتیل نفت و یا تخمر و ګندیده شدن چیزی برخیزد.، دارای بوی بد ومشمئیز کننده است .( انگلیسی است). ج ــ نفخ باد معده را نیز گاز میگویند زمانیکه از بدن اخراج میشود . گاز اخراج شده را باد و یا گوز میکویند د - گاز پایدلی که در قسمت پیشروی موتر زیر اشترنگ و در پیش پای راننده قرار دارد و در انگلیسی به نام (اکلیتر) یاد میشود هم میگویند که با فشار دادن
آن بنزین بیشتری به چرخ ماشین موتر می رسد و موتر سرعت بیشتری می گیرد. هـ - تکۀ ململ نازک و لطیف که برای بستن زخم و پانسمان به کار می رود و در انگلیسی به نام (بنداژ) یاد می گردد و در زبان دری هم معمول است. و - حالتی از ماده که شکل و حجم آن را ظرف دربرگیرندهاش تعیین میکند
| اسم | دری | /gaaz/ | گاز |
??? | | | | یکی از جملهء چهار حالت اساسی طبیعی مواد در پهلوی جامد و مایع و پلازما
گاز است که در کیمیا و فزیک مفصل تشریح شده اند. گاز مروجه که یا با اکسیجن و
یا هایدروجن تشکیل میگردد در مناطقی که تیل در تحت زمین قرار دارد فرار
میکند و با هوا ترکیبات دیگری میسازد. این ماده برای سوختاندن و به دست آوردن
حرارت و انرژی و در ماشین ها بیشتربه مصرف میرسد. | اسم | دری | /gaaz/ | گاز |
؟؟؟ | | گاز اشک آور با چه ترکیباتی ساخته می شود؟ | | گاز اشکآور یا عامل اشکآور ترکیبی کیمیایی است که با تحریک اعصاب قرنیه در چشمها باعث ریزش اشک، درد و حتی کوری موقت می شود. گاز اشکآور غشای مخاطی در چشمها، بینی، دهان و ریهها را تحریک میکند و باعث سرازیر شدن اشک، عطسه، سرفه، دشواری در تنفس و… می شود. عاملهای اشکآور عموماً بهعنوان عامل ضد شورش به کار می روند. / ویکیپدیا | اسم مرکب - صفت | ترکیب دری و دری | | گاز اشک آور |
Carbon monoxide intoxication, Intoxication by carbon monoxide | | | با گاز گرفتگی چه کنیم؟؟؟؟؟؟ هرگاه شخصی را دیدید که دچار گازگرفتگی شده است در قدم اول
اورا از داخل اتاق بیرون کنید تا اکسیجن کافی را بگیرد مریض اگر به هوش بود
برایش مایعات صاف، شیرین و یا لیمو و ماست بدهید. یک پلاستیک یا پوقانه
را به مریض بدهید تا پف کند، این کار باعث می شود که گاز کاربن اضافی از
بدن خارج و جایش گاز اکسیجن اخذ و نصب شود. اگر مریض در حالت بیهوشی بود، او را در سطح هموار قرار دهید تنفس دهن به دهن بدهید C.P.R/احیای مجدد را انجام دهید ☆ با دو دست بالای قفسه سینه، طرف چپ ۱۵ بار فشار وارد کنید در
حالت بی هوشی هیچگاه کوشش نکنید چیزی خوراکی(آب و غذا) برایش بدهید،
زیرا مریض اسپایریشن(برگشت محتویات معده/مری به شُش ها)می دهد، این کار
سبب مرگ عاجل و حتمی آن می شود ☆ اگر با کمک های اولیه مریض بهبود نمیابد هرچه عاجل او را به مرکز صحی/شفاخانه انتقال داده و جانش را نجات دهید
| گاز مایع مرکب از (هایدرو کاربن بوتان و پروپان) می باشد زمانیکه شخص به مدت بالاتر از ده دقیقه این گاز را انشاق/تنفس می کند سطح اکسیجن در خونش کم شده جایش را کاربن می گیرد. سنگزغال و چوب نیز هنگام سوخت؛ از خود گازی بنام کاربنموناکساید/گاز سه کاربُنه،تولید می کند. این گاز بسیار خطرناک و کشنده است ما هر زمستان در شفاخانه شاهد این واقعات ناگوار از سبب کاربن موناکساید پایزونینگ/گاز گرفتگی هستیم که مریضان فوت می کنند. اگر توجه لازم بخرچ ندهیم، دچار واقعهٔ ناگوار گازگرفتگی میشویم که به عواقب خطرناک چون مرگ می انجامد. داکتر بهار قریشی
| اسم مرکب - صفت | ترکیب دری و دری | /gaaz.gref.ta.gee/ | گاز گرفتگی |
Greenhouse | | گازهای گلخانه ناشی از فعالیت انسانی | | گازهایی که مانع از عبور تشعشعات زمین به فضا می شوند | اسم مرکب - صفت | دری | | گاز گلخانه ئی |
؟؟؟ | | | چو بیگاه گازر بیامد ز رود. بدو گفت جفتش که هست این درود که بازآمدی جامه ها نیم نم بدین کارکرد از که یابی درم . فردوسی .رخ تو هست مایه ٔ تو اگر مایه ٔ گازران بود خورشید. کسایی مروزی | کسیکه پیشه اش رختشوئی باشد، مانند دوبی ،لباس شو، جامه شو، رختشو، سپیدشو، قصار، حواری (گازر را به عربی قصار یا حواری نیز گویند) حواری یا حواریون به دوستان ویاران حضرت عیسی ع نیز می گویند چون که حضرت عیسی ع وقتی از سر زمین بیت المقدس خارج شد. با وی هیچکس نبود جز دوازده تن از گازران ودوبی ها بودند که باوی از بیت المقدس یکجا خارج شدند و او را تنها نگذاشتند . ازینرو اولین حواریون حضرت عیسی مسیح ع را که گازران بودند منحیث حواریون دوازده گانه شناخته اند از آن زمان اسم گازر را نیز به اسم حواری یاد کردند که در زبان عربی به همان اساس گارز را حواری می نامند. این کلمۀ از زبان ارامی به زبان پارتی دری آمده است. لطفا ً به کلمات قصار یا حواری مراجعه کنید به اهتمام مسعود فارانی
| اسم فاعل - صفت | ارامی | /gaa.zar/ | گازر |
؟؟؟ | الف ــ د کالیو مینخلو ځای، د جامو مینځلو سیمه ب ــ د افغانستان په هرات ولایت کې د مشهور عارف خواجه عبدالله انصار مړستون یا هدیره
| | محل دفن خواجه غیاث الدین محمود : و صفاء
آن منزل نزاهت زیاده از آن است که بیان بنان پیرامن تفصیل آن تواند گشت .
ــ حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 315، 608. | الف ــ جایکه در آنجا لباس شویی شده بتواند. ، محل لباس شوئی، منطقۀ لباس شوئی. رختشو خانه؛ گازرخانه؛ گازرستان، گازرگه، دوبی خانه منطقۀ که دوبی ها در آنجا لباس شویی کنند ب ــ نام مقام و جائی است در هرات باستانی افغانستان که عارف بزرگ خواجه عبداﷲ انصاری در آنجا مدفون است نمونه کلام خواجه عبدالله انصاری: الهي! آفريدي رايگان، و روزي دادي رايگان؛ بيامرز رايگان، كه تو خدائي نه بازرگان ریشۀ این کلمه از زبان ارامی آمده است ، لطفا به کلمۀ گازر مراجعه کنید. به اهتمام مسعود فارانی
| اسم مرکب - اسم مکان | ارامی | /gaa.zar.gaah/ | گازرگاه |