| انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
| Pickaxe, mattock | الف ــ د مځکې د کیندلو له پاره اوسپنیزه آله چې تېره څوکه لري ب ــ یو ډول مارغه دی چې د اوبو پر څنډو گرځي
| الف- آله آهنی نوک تیز با دسته چوبی برای کندن زمین ب- مرغی است بلندپرواز مانند غاز و غالباً بر لب آبها نشینند و بر هوا یک دسته ٔ آن به ترتیب و قطار و نظام پرواز کند
| اسم ذات - اسم آلت | دری | /ku.lang/ | کلنگ |
| Abrasive، Brusque | |
کُلَنْگَکْ: کلمهٔ عامیانه است که تنقید و تند گویي
آمرانه بر کسی را گویند که اصلا تند گویي ناحق میباشد. یقین که از کلمهٔ
کلنگی یا مرغ کلنگی که در مقابل حریف خویش با حرکات قوی خود را با آواز های
گوناگون میخواهد تثبیت کند، هم مانند است و این اصطلاح از آن ساخته و مروج شده است
و با مصدر کردن استعمال میگردد. مثلا کلنگک میکند یا کرد و غیره. | اصطلاح عام | دری | /ku.lan.gak/ | کلنگک |
| Rooster, cock | |
کُلَنْگِیْ:در زبان دری مرغ های خراس قوی هیکلِ جنگی
را مرغ کلنگی گویند که فرقش با خراس خانگی اینست که تاج سر شان به اصطلاح شگفته و
برخلاف تاج مرغ خراس خانگی پهن است و به ماده اش ماکیان و در تمام مناطق مرکزی
و شمال افغانستان به نام کلنگی یاد میشود. همچنان این صفت کلنگی بودن از طرف پدران
به پسران خوردسال خود گویند که این یا آن پسرم نام خدا کلنگی است. مرغ
های کلنگی در عین زمان در دو سانتیگی پنجه های پای شان به طرف داخل یک
برامدگی نوک تیز کم و بیش یک و نیم سانتی دارند که «پِیْخْ» گفته میشود و در
وقت جنگ با کلنگی مقابل خویش برای زدن با پا از آن کار میگیرند و آنقدر مستحکم است
که اگر به سینه جانب مقابل اصابت نماید سینه اش را شکاف مینماید و
این زدن مرغ را با پا و پیخش «شَتَلْ زدن» گویند. | اسم - صفت | دری | /ku.lan.gee/ | کلنگی |