شرح | معرفی مختصر | کتگوری | اسم یا کلمه |
این ولایت در جنوب غرب افغانستان موقعیت دارد ازشمال به ولایت فراه ، ازغرب وجنوب به خط سرحدی ایران وپاکستان وازشرق به ول ایت هلمند محدود است . نام بسیار کهن این ناحیه درنگیانا وزرنگا، زرنج بوده که ساحۀ ودسیع را احتوا میکرد .این ناحیه پس از ورود ساکها ازشمال دریای آمو به این جا ساکستانا،سکزستان وسیستان نامیده شده است ( تاریخ افغانستان ) نظربه تاریخ قدیم افغانستان واضع میشود که درنگیانا، سیستان ونیمروزدر ادوار مختلف به ساحۀ پهناور جنوب افغانستان امروزاطلاق میشده است .بنابراشارات مؤرخان کلاسیک یونان که با روایات جغرافیایی اوستا مطابقت دارد درنگیانا در داخل حدود آریانا ذکرشده است دراین مورد قول بطلیموس صریح و واضح است، وی درداخل آریانا هفت ولایت را جدا کرده است و « بیلو » به استناد وی ازجملۀ هفت ولایت یکی هم درنگیانا، درانجیانا « سیستان » را نام برده است ( آریانا دایرة المعارف ) . البته درانجیانا ، سیستان ونیمروز ، این ناحیه به اسم رود معروف هلمند بشکل «هیتومنت » یاد شده است . قبایل ساکها درسالهای ١٣٠- ١٢٧ق م به ناحیۀ در نگیانا وارد شده آنرا مرکز سیاسی خود قراردادند که ازاین تاریخ به بعد این منطقه به نام آنان ساکستان « سیستان » نامیده شد. فلسفۀ نام گذاری نیمروز : درمورد وجه تسمیه نیمروز، تحلیل ها ونظریه های مختلف است منجمله سیستان را بدان جهت نیمروز گفته اند چون حضرت سلیمان «ع» به آنجا رسید زمین آنرا پُرآب دید ، ودیوان را فرمود تا خاک بریزند درنیم روز ازخاک آنجا را پُرکردند (برهان قاطع ) . سدیگر آنکه گفته اند ، خسروان را درسال یک روز بودی که داوری یک سالۀ مظالم کردندی ، آن همه جهان به نیم روز راست گشتی ومظلومان سیستان را جداگانه به نیم روز با یستی بدین سبب نیمروز نام نهادند (تاریخ سیستان ) البته این نظر کثرت نفوس را درسیستان می نماید . بعضا نیمروز را به معنی جنوب گرفته اند ، بدین مفهوم اینکه جهان را بخش کردند برابر طلوع وغروب آفتاب ، که به کوتاه ترین روزی براید و ازطرف غرب از آنجا که آفتاب به درازترین روزی غروب کند واین علم به حساب معلوم گردد.(تاریخ سیستان ) بدین گونه هرگاه ارنقطۀ طلوع آفتاب در زمستان که جنوب ترین نفطۀ طلوع آنست وازنقطۀ غروب آفتاب درتابستان که شمالی ترین نقطۀ غرب آن باشد خطی کشیده شود، شمال آن باختر وجنوبش نیمروز تعیین شده ، البته شرق این خط خراسان وغربش خاوران گفته شده است. واز نگاه لغوی نیمروز مفهوم نصف النهار را دارد. به اهتمام عزیزالله گهگدای | ولايت نيمروز به شمول شهر زرنج از شش ولسوالی تشکيل شده که عبارت است از: زَرَنج، کنگ، چهار برجک، چخانسور و خاشرود. ولایتی است در جنوب غرب افغانستان که با ایران وپاکستان هم سرحد است . نیمروز نامی است که درقرون وسطی به آن داده شده است که یکی ازکم جمیعت ترین ولایت افغانستان است . دریا های هلمند ،خاشرود ، رام رود ، وسنا رود دراین ولایت جریان دارند و دشت مارکو بیشتر ساحه این ولایت را دربرگرفته است . نیمرور یا سیستان همچنان که در دورۀ اسلامی یکی از شهرهای معمور و زرخیز افغانستان بوده است، بدون تردید در دوره های قبل از اسلام نیز از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و تجارتی پیشرفته بوده که قدرت اقتصادی های آن دایماً توجه کشورکشایان و فاتحان شرق و غرب را به خود معطوف می داشته است، چنانچه، اسکندر ودیگر جهان کشایان برای فتح آن اقدام به لشکرکشی نموده اند. خرابه های شهر بست، درقل ، صفار، رام رود ، رام شهرستان، قلعۀ تراقون، چغانسور وغیره نشان دهندۀ آنست که زمانی بسیار آباد و معمور بوده شهر پُرجمیعت داشت، اهالی آن غنی وبا ثروت بوده اند. باستان شناسان آلمانی تحت ریاست پروفیسور « فیشر» بین سالهای ١٩٧١ – ١٩٧٣ م درمنطقۀ « کده » و دشت امیران را مورد مطالعه قرار دا ده نوشتند : درقرون ١٢-١٥م ، نیمروز وسراسر سیستان ازیک کلتورغنی ومدنیت قابل ملاحظه مبنی بر سیستم آبیاری و کانالهای وسیعی که از دریای هلمند هرطرف کشیده بودند، طرز ساختمان های منازل با استفاده ازخشت های خام و پخته بزرگ درگنبد ها و تزئینات منازل با تخنیک های مختلف هنری که طرز و روش هنرساختمانی با روش عنعنوی ادوارقبل از اسلام خراسان و سیستان می باشد، به کار برده اند. درجریان هفت صد سال سیستان یکی از معمورترین و ثروتمندترین نقاط کشور بشمار میرفت و از این رو به « گدام غلۀ آسیا » شهرت داشت. درقرن ١٤ « ١٣٨٣م » سیستان معمور وآباد در اثر یورش خانمانسوز تیمورلنگ به ویرانه مدهشی مبدل گردید واو یکی از معمورترین وثروت مندترین منطقۀ کشور را به خاک دان خاک برابر کرد واین ولایت با نفوذ کم ، طبیعت بدشکل وفقیر با دشتها وبیابان های وسیع و خشک تبدیل گردید.سکنۀ نیمروز در مسیر دریای هلمند وخاشرود زندگی میکنند . زرنج مرکز نیمروز بلچ نشین اند. اقتصاد این ولایت متکی به داد وستد های سرحدی استواراست. مردم مجبوراً به مهاجرت ازاین ولایت به ایران شدند. (ویکی پیدیا) . از جمیعت عیاران واهل فتوت سیستان ، مرد سیستانی بنام ابو یوسف یعقوب لیث صفاری « رویگر » به پادشاهی رسید که پادشاه علم دوست وعمران پرور، عادل و سپاهی دلیر بود و نیمروز را قدرت مند ترین شهر افغانستان ساخت . نام قدیم این ناحیه « درنگیانا » و زرنگاه زرنج بوده، که ساحۀ وسیعی را احتوا میکرد. این ناحیه پس ازورود « ساکها » ازشمال دریای آمو به اینجا، ساکستانا ،سکزستان ، سجستان نامیده شده است (مجلۀ هنرومردم ) . نظربه تاریخ کهن افغانستان واضح میشود که در نگیانا سیستان و نیمروز در ادوار مختلف به ساحۀ پهناور جنوب افغانستان امروزی اطلاق میشد. طبق اشارات مؤرخان کلاسیک و بقول بطلیموس واضح است که « درگیانا » در داخل آریانا است ولی قبلاً ازنام درنگیانا، سیستان ونیمروز به اسم دریای هلمند بشکل «هیتومنت » یادشده است. قبایل ساکها درسالهای ١٣٠-١٢٧ ق م به ناحیۀ درنگیانا وارد شدند و آنرا مرکز سیاسی خود قراردادند، که از این تاریخ به بعد این منطقه بنام آنان « ساکستان « سیستان » نامیده شده است ( تاریخ سیاسی واجماعی اشکانیان ).
درمورد وجه تسمیۀ نیمروز روایات ونظریات گوناگون وجود دارد، چنانچه گویند : خسرو چین تا نیم روز آنجا لشکرگاه کرده بود، از آنرو نیمروز گفته شد، همچنین سلیمان «ع» آنجا رسید و زمین آنرا پُرآب دید ، دیوان را فرمود تا خاک بریزند، در نیم روز مملو از خاک کردند.( برهان قاطع ) .سدیگر طوریکه گفته اند : خسروان را درسال یک روز بودی که داوری یکسالۀ مظالم کردندی، آن هم جهان به نیم روز راست گشتی و مظلومان سیستان را جداگانه نیم روز بایستی، بدین سبب نیمروز نام کردند. (تاریخ سیستان ) البته این نظر کثرت نفوس را درسیستان می نماید بدین معنی که مدت دادرسی در سیستان برابر بود به مدت دادرسی مظالم در همۀ جهان (افغانستان تاریخی) به اهتمام عزیزالله کهگدای
| ولایت | ولایت نیمروز |