Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Unfaithful friend 

​سفله، فرومایه، دوست نیمه راه و آن که به بهانه های که صرف خود شان را قناعت می دهد عمل غیر قابل انتظار انجام دهند. اطلاق کلمۀ ناجوان تحقیر و توهین نیست بلکه گلایۀ دوستانه است که آن چه شده خلاف توقع دوست و دوستان بوده .

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/naa.ja.waan/ناجوان
to help with the expectation, to promise something and not to do anything

​په ناځوانۍ سره، په نادودو سره

​با سفلگی، کاری را آگنده با فریب و ریا انجام دادن، کمک با توقع، کاری را وعده دادن و انجام ندادن، کاری را بخ نیمه رها کردن و فریب کاری

قید - صفتترکیب دری و دری/na.ga.wan.mar.daa.na/ناجوانمردانه
Cowardice

​نا ځواني، جفا، وعده نه ترسره کول

​عمل ناجوانمرد، ناجوانی، حالت و چگونگی ناجوانمرد، نامردی، دون همتی، سفلگی، فرومایگی،پستی، بی حمیتی، مقابل/ جوانمردی

اسم مرکبترکیب دری و دری/naa.ja.waan.mar.dee/ناجوانمردی
؟؟؟ 

​بی معرفتی، بی توجهی، نا آشنایی، نیمه راهی، نامردی، فریب، دغا، نیرنگ، فقدان رعایت ادب و فرهنگ در روابط اجتماعی

اسم مصدر مرکبترکیب دری و دری/naa.ja.waa.nee/ناجوانی
A- ill, B- unsuitable, unsuited, inappropriate

​الف ــ ناروغ، هغه څوک چې روغتیا ونه لري
ب ــ ناوړه، ناسم، هغه څه یا څوک چې بده څېره ولري

​الف- در عرف عام به که مریض و صحت اش خراب است، اطلاق می شود
ب- نامناسب، بی تناسب، بیقواره، نادرست، ناسازگار، ناهمگون، چیزی که با دیگری جفت‌ و جور نباشد

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/naa.jor/ناجور
A- Illness, B- unsuitablity 

​الف- مریضی، صحت خراب
ب- ناسازگاری، بی تناسبی، بیقوارگی، ناهمگونی

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/naa.jo.ree/ناجوری
؟؟؟ 

​الف- مقابل جویده، جویده نشده، خائیده نشده، چیزی که زیر دندان نرم نشده باشد
ب-  نامفهوم، غیر واضح، هضم ناکرده شده

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/naa.ja.wee.da/ناجویده