انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Sign, tabe, tablet | د لیک تخته، انځور پاڼه، بورډ، تخته، تصویری بورډ، پلیټ، اعلان، سمبول، د اعلان تخته | این لغت عربی دری شده است و جمع آن در دری لوحه ها میباشد
| تختۀ تحریر، صفحۀ تصویر، تابلو، قرص، لوح، صفحه، تخته، فشل، ورقه، اعلان، سمبول، تختۀ اعلان، پلاک، نشان، صفحه کوچک، چوکات، چوکات تحریر و تصویر شدۀ آویزان، لوحه به معنی هر چیز پهنی که از سنگ یا چوب یا کاغذ، فلز و یا شیشه که بر آن نوشته و یا علامات رهنمایی رسم میشود. در زبان اداری هم از لوحه یا لوحه ها که مقررات همردیف پیهم در آن درج میشود، مثلا لوحهٔ معاشات و لوحهٔ تقاعد و غیره
| اسم | عربی | /law.ha/ | لوحه |