انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Sleeping, couchant, asleep, recumbent, dormant, resting, torpid | لویدلی، غوړېدلی، اوار شوی، یوې ډډې ته غورځېدلی
| اصطلاح عوام است یعنی هر چیزی که به یک
یا طرف دیگر از حالت اصلی افتاده باشد گویند که لمیده مثلاً دیواری لمیده
یا افتاده، درختی لمیده و یا پایه لمیده است، همچنان اگر کسی در روز سر
بالشتی افتاده و خوابش برده گویند که سر بالشت لمیده است و غیره | لم داده، خوابیده، برزمین گسترده، برزمین هموار شده، به یک جانب یا پهلو افتاده، دراز کشیده، به روی زمین افتاده و چسپیده، به شکل خته درآمده، یک طرفه برای تمدد اعصاب بر چیزی تکیه داده. | اسم فاعل - صفت | دری | /la.mee.da/ | لمیده |