انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Vulgar | د ټولنې ترټولو بد او منفي شخص چې هرڅه ورانوي او هرچا ته ضرر رسوي
| در معانی دیگر، «لومپن» به اشخاصی گفته می شود که ظاهر پرولتاریایی دارند، ولی فاقد فهم و شعور طبقاتی هستند و در واقع از زمانی که مارکسیزم در ادبیات سیاسی اروپا رواج یافت | لات، لوچَک، پست ترین فرد جامعه از قبیل چاقوکش ، باج گیر- نابود کننده ها: هرچیز را ویران می کنند، به حیوانات صدمه می زنند، روابط آدمها را بهم می ریزند، بی پروا رانندگی می کنند و قانون شکن هستند، علاقۀ عجیب و حریصانه ای به آزار روحی، روانی و جنسی دیگران دارند | اسم فاعل - صفت | المانی | /lum.pan/ | لمپن |
Lumpenism | | لومپِنپرولتاریا (از آلمانی Lumpenproletariat به معنی پرولتاریای ژنده) یا لمپنزم، اصطلاحی است که نخستینبار کارل مارکس و فردریش انگلس در دومین کتاب مشترک خود به نام ایدئولوژی آلمانی (۱۸۴۵) به کار بردند. آنان در این اثر و آثار بعدی خود لومپنپرولتاریا را «خرده طبقه ای» از جامعه دانستند که برخلاف بورژوازی و پرولتاریا در تولید نقشی ندارد و در حاشیه اجتماع از راههای مشکوک مانند گدایی و واسطهگری و کلاهبرداری گذران زندگی می کند. مارکس این گروه اجتماعی را وابسته و ریزهخوار بورژوازی و اشرافیت می بیند و به همین خاطر آنان را ضدانقلابی ارزیابی می کند. /ویکیپدیا
| بحث لمپنیزم به طور جدی برای نخستین بار در آثار مارکس و در طی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰ مطرح شده و منظور از لمپن، گروهی است که به هرج ومرج و اغتشاش اجتماعی دامن می زنند اما حرکاتشان خاستگاه ایدئولوژیک ندارد. لمپنها با رفتارهایی نظیر آرایش و پوشش خلاف عُرف و غیرمعمول و برخی حرکتهای نمایش تخریبی، خود را به جامعه معرفی کرده و در تعارضات داخلی طبقات اجتماع نقش منفی بازی میکنند. لمپنیسم را باید محصول افسردگی و ناامیدی اجتماعی دانست؛ ناامیدی که در همه ادوار تاریخی در جوامع وجود داشتهاست و برای این ادعا اشاره به کتاب مدینه فاضله فارابی سند معتبری است چرا که او نیز از لمپنها به عنوان علفهای هرزه یاد میکند. | اسم | لاتین | | لمپنیزم |