انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Letter, term | | کلمه، لغت، سخن، گفتار جمع آن الفاظ. (اصطلاح عامیانه) با لفظ بودن- بالای حرَف و سخن خود ایستاد بودن
| اسم | عربی | /lafz/ | لفظ |
??? | | موافقۀ موقتی و آنی که هنوز اعتبار ندارد. . البت در هر امری. مانند ازدواج ، خریدن خانه ، زمین و...و... عبدالله افغانی نویس
| مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /lafz.daa.dan/ | لفظ دادن |
Formal speech | کتابي خبرې، په شدومد خبرې کول | کتابی صحبت کردن با شَد ومَد. "لفظ قلم" اصطلاحی در زبان فارسی است که به شیوهای از صحبت کردن یا نوشتن اشاره دارد که بسیار رسمی، دقیق و گاه متکلفانه است. این نوع بیان معمولاً به حالتی اطلاق میشود که فرد با استفاده از کلمات سخت و ادبی یا زبان بسیار رسمی، به شکلی مصنوعی و غیرطبیعی صحبت یا مینویسد. گاهی این اصطلاح به عنوان نقد به کار میرود، یعنی کسی با حالت متکلفانه و بیش از حد رسمی سخن میگوید.
| اسم مرکب - صفت | | /laf.ze.qa.lam/ | لفظ قلم |
Verbal | ژبنی، هغه څه چې په ژبې ویل کېږي
| منسوب به لفظ، زبانی، شفاعی، عبارت است از آنچه به لفظ یعنی به تلفظ گفته شود
| صفت نسبتی | ترکیب دری و عربی | /laf.zee/ | لفظی |