Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Carcass

​الف ــ مړی، جسد، لاش، بېځانه بدن
ب ــ د افغانستان د جوین په ختیځ کې د یوې کلا نوم دی

​الف - به معنی نعش، جسد، کالبد، در زبان ترکی لاش به جسد بی جان یا مرده گویند. در عرف عام افغانستان لاش به جسد حیوانات گفته میشود. حیواناتی مثل روباه که باقیات حیوانات بزرگ شکاری و پرندگان را میخورند،  «لاش خور و یا لاشه خور» گویند.
ب - در مشرق جوین . (افغانستان ). || قلعه ٔ سپیدکوه یا سپیددز که معروف است به لاش . (تاریخ سیستان ص 404 و 406)

اسمترکی/laa.sha/لاش
Elastic 

​لاشتِک- اجسامی که در اثر فشار و کشش شکل خود را تغیر داده و با دور شدن فشار به شکل اولی خویش برگردد

اسم - صفتیونانی/laash.tek/لاشتک
Elasticity

هغه شیان چې د فشار یا کش کولو په اثر خپله بڼه بدلوي او کله چې فشار یا کش کول پرېښودل شي بېرته خپلې لومړنۍ بڼه غوره کوي

اجسامی که در اثر فشار و کشش شکل خود را تغیر داده و با دور شدن فشار و کشش به شکل اولی خویش برگردد انرا لاشتکی گویند، این کلمه با تغیر لفظی از لسان انگلیسی گرفته شده که ریشه اش اصلاً به لسان یونان قدیم ارتباط میگیرد​

صفتیونانی/laash.te.kee/لاشتیکی
؟؟؟

​بېشعوره، بې پوهې، بې درکه

از: (لا + شعور) به معنی بی شعور، بی هوش، بدون فهم و دریافت و ادراک و معرفت

اسم مرکب - صفتترکیب عربی و عربی/laa.shu.'oor/لاشعور
؟؟؟ 

​جمع‌ دری لاشعور، بی شعوران، بی هوشان، بی فهمان

اسم جمع - اسم فاعل - صفتترکیب دری و عربی لاشعوران
cadaver

مړی، بېسا بدن

​جسد، میت، نعش لاش، مرده، مردار، تن مُرده، مردۀ جمیع حیوانات

اسم ذاتدری/laa.sha/لاشه
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
مرده گاولاش کش
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

سعی و تلاش، از تپیدن گرفته شده، بیقراری، بی آرامی
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتپ و تلاش
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​علاقه داریست راساً مربوط حکومت اعلی فراه. مقدسی جوین را به نام کوین یا گوین که دارای حصار محکمی هم بوده نوشته است به قول مقدسی از حیث مواد ارتزاقی خیلی ها توانگر و حاصلخیز بوده است. شهر عمده آن عبارت از آزادوار بوده به شمال آن علاقه اسفراین و در سمت غربی آن علاقه ارغیان واقع بوده و به قول یاقوت شهر آزادوار پرجمعیت و دارای مسجد نفیسی بوده است و در خارج دروازه آن کاروانسرای بزرگی هم وجود داشته و ملحقات آن به دو صد قریه بالغ میگردید باغهای قریه جات و نواحی آن سرتاسر جلگه مذکور را فرا گرفته و آبیاری آنها بذریعه کاریزها صورت می گرفت قراریکه مستوفی بیان کرده است در قرن ۸ هجری پایتخت علاقه جوین به فریومد  Fariyumad که چند میل به طرف جنوب آزادوار وقوع داشت تبدیل شد.  خداشه که یک منزل به شرق آزادوار در کنار سرک کاروان رو واقع بوده است موقع با اهمیتی بود و طوریکه علی یزدی در تاریخ خود نوشته است این همان جائی است که حاجی برلاس کاکای تیمور به قتل رسید و نیز قلعه ای درین حوزه وجود دارد که به اسم جوین معروف و به فاصله ۹۲ کیلومتر در جنوب غرب فراه در علاقه لاش و جوین مربوط خط ۶۱ درجه  ۳۶ دقیقه  ۳۷ ثانیه طول البلد مشرقی و خط ۳۱ حکومت اعلی فراه کائن و بین درجه  ۴۱ دقیقه  ۴۸ ثانیه عرض البلد شمالی موقعیت دارد یک باب مکتب ابتدائی نیز در علاقه جوین دائر می باشد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

علاقه داریعلاقه داری جوین لاش

​موضعیست به فاصله ۵ کیلومتر به طرف جنوب قریه دوشی مربوط ولایت قطغن که بین ۶۸ درجه ۴۲ دقیقه ۱۶ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۵ درجه ۳۵ دقیقه ۱۸ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

موضعموضع باغ ملاشاه
حقوق و قضاء
پښتوتعریفمنبع قانونتلفظعنوان

​تلاشي: د جرمي مداركو د ترلاسـه كولو په منظور د شخص د بدن، جامو او محمولې او د حمل اونقل د وسايلو لټول دي

​بازرسـی بـدن، لبـاس، محمولۀ شخص و وسـایل حمل ونقل جرمی. است به منظـور دریافـت مـدارک 

قانون اجرآت جزائی افغانستانta.la.sh.iتلاشی

​ځاني (بدني) تلاشي: بدني تلاشي كې د شخص د بدن د باندېنی برخې، جامو او نورو هغو لوازمو او شيانو پلټنه  شامل دي چې هغه يې لـه ځانه سره لري

​تلاشی بدنی شامل بازرسی قسمت بیرونی بدن شخص، لباس ها و سـایر لوازم و اشیائی می باشد که وی با خود دارد.

قانون اجرآت جزائی افغانستانta.la.shi.e,ba.da.niتلاشی بدنی
قاموس بایوگرافیکی افغانستان
نوع محتوامعلومات مکملترمعرفیاسم
آبدات تأریخیقلعۀ لاش با سپیددژ
برفراز ساحل شکستۀ فراه رود، در دست راست آن رودخانه ودر غرب نزدیک قلعۀ جوین، قلعۀ کوه پیکری نظر بیننده را جلب میکند که ازهفتصد – هشتصد سال پیش به این طرف  وبه سخن کلی تر پس از حملۀ مغولان چنگیزی برآن سرزمین در میان مردمان آنجا به "لاش" معروف است.
قلعه لاش