انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
must, probable | | به ناچار، از روی ناچاری، حتمی، لاعلاج، ناچار، ناگزیر | قید | عربی | /laa.bud/ | لابد |
Unavoidable | | لابُدی- لاعلاجی، ناچاری، بیچارگی، ناگزیری، آنچه که بالضروره باشد. ه معنای ضروری، حتمی یا چیزی که اجتنابناپذیر است به کار میرود. این کلمه معمولاً در موقعیتهایی استفاده میشود که نشاندهنده یک امر قطعی یا غیرقابل تغییر باشد. مثالها: - برای موفقیت در زندگی، لابدی است که سخت تلاش کنی.
- این تغییرات لابدی هستند و نمیتوان از آنها اجتناب کرد.
| اسم - صفت | عربی | /laa.bu.dee/ | لابدی |