Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
A- Facet, scrape, shave, shaving B- cuttingn engraved

​توږل، رخیل، پاکول، خو په دري ژبه کې ورسره نور کلمات هم کارول کیږي لکه: چوب تراش ـ سنگتراش

الف- (بن مضارعِ تراشیدن)، تراشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر)ريال مانند: چوب‌ تراش، ریش‌ تراش، سنگ‌ تراش، قلم‌ تراش
ب- (اسم مصدر تراشیدن)، برش، صورت حکاکی شده

اسم مصدردری/ta.raash/تراش
؟؟؟ 

​کَل کردن، کَل کردن مو ها، ستردن مو ها، تراشیدن

مصدر مرکبترکیب دری و دری/ta.raash.za.dan/تراش زدن
؟؟؟ 

​بریدن و برداشتن جسمی با آلات بُرنده از روی جسمی مانند تراش کردن پوست درخت، تراش کردن چوب و یا آهن بمنظور هموار و یا لشم ساختن نمای برونی آن، تراشید موی سر و یا ریش 

مصدر مرکبترکیب دری و دری/ta.raash.kar.dan/تراش کردن
؟؟؟ 

آلۀ تراش کردن، کسی که چیزی می‌ تراشد مانند سرتراش و سلمانی

اسم فاعل - صفتدری/ta.raa.shen.da/تراشنده
Chiseler, chiseller, turner

​توږونکی، هغه څوک چې د تیږې یا لرگي د تراشلو یا توږلو دنده لري

​آنکه متصدی تراشیدن چوب، سنگ، آهن و پولاد است- کسی که پیشه‌ اش تراش دادن با ماشین یا سوهان است

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/ta.raash.kaar/تراشکار
Turnery

الف ــ د توږلو دنده یا وظیفه

ب ــ هغه کارځای چې هلته توږل ترسره کېږي

​الف- شغل و عمل تراشکار
ب- کارگاهی که در آنجا اشیا را تراش می‌ دهند (اسم مکان)

اسم مصدر مرکبترکیب دری و دری/ta.raash.kaa.ree/تراشکاری
A- To shave B- scrape C- scale remove scale or scales from

​الف: له بده څخه د ویښتو پاکول، رخیل
ب: له لرگي یا وسپنې څخه د پوست یا نازکو ورقو بیلول
ج: د لركي توږل یا پاکول

الف- ستردن موی از بدن با تیغ.
ب- جدا کردن پوسته یا ورقه‌های نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ؛ تراش دادن.
ج- صاف کردن چوب یا تخته.
د- خراشیدن و پاک کردن چیزی

مصدر جعلیدری/ta.raa.shee.dan/تراشیدن
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
پرخچهتراشه
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

ازکثرت غم و اندوه لاغر شدن
عبدالله افغانی نویس

کنایهدریتراش خوردن