Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
The entering of one thing into another, to combine, to blend

​یو په بل کې ننوتل، یو له بل سره گډېدل

تَداخُُل- مخلوط،  بهم داخل شدن در یکدیگر، درآمدن. داخل شدن و مخلوط شدن باچیزی.  داخل شدن چیزی در داخل چیز دیگری. عبارت از دخول چیزی است در دیگری بدون آنکه بر حجم و مقدار آن بیفزاید. در عرف حکما عبارت از نفوذ و دخول اشیاء و اجزاء در یکدیگر می باشد بنحوی که در وضع و حجم متحد گردند و به عبارت دیگر داخل شدن چیزی دیگر بدون آنکه به مدخول فیه از لحاظ حجم و مقدار چیزی افزوده شود و بدیهی است که تداخل به این معنی در جوهر محال است، زیرا لازمۀ امکان و وقوع این نوع تداخل این است که تمام جهان جسمانی در یک جزء جای گیرد و به حجم و مقدار آن افزوده نشود و چنین امری محال است

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/ta.daa.khul/تداخل
؟؟؟ 

​جمع تداخل، درهم شدن، در یکدیگر داخل شدن

اسم جمععربی/ta.daa.kho.laat/تداخلات