Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Board, lumber, paneling​

​الف ــ اواره دړه یا اوار لرگی چې د په ودانیو کې په تېره د کوټو په غولي کې کارږل کېږي
ب په ښونځيو او تعلیمي موسسو کې توره تخته او شنه تخته چې د لیکلو له پاره کارول کېږي
ج ــ د مړي د مینځلو تخته
د ــ کلکه غوټه یا ټینگ تړل شوی پنډکی
هـ ــ د سینه و نغل ناروغي چې د ناروغ سینه تخته وي

الف - چوب پهن و هموار،  صفحه، چوب مسطح که برای فرش استفاده می کنند
ب - تختۀ سیاه و یا سبز تیره که در مکاتب برای تدریس استفاده می شود
ج - تابوت و تخته ای که میت را به روی آن شست و شو می دهند.  د- بسته، سخت، سفت، منجمد.  هـ - به تکلیف سینه و بغل هم به طور اصطلاحی گفته میشود مثلاً - بسیار مریض است سینه اش تخته شده. اق و نق مانده​

اسم - صفتدری/takh.ta/تخته
Carpenter 

​تَخته بُر-  نجار اره کش که چوب را به شکل تخته ببرد، اره کش

اسم فاعل - صفت - اسم حرفهترکیب دری و دری/takh.ta.bur/تخته بر
؟؟؟ 

​اسفنج و یا یک پارچۀ تکه که در مكاتب توسط آن تخته سیاه نوشته را پاک می كنند./ واصل

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/takh.ta.paak/تخته پاک
؟؟؟ 

​در اصطلاح معماری محلی افغانستان معمول است، زمانیکه دیوار های تعمیر را با ارتفاع معین تا مرحلهٔ پوشش اعمار میکنندبروی دیوار پایه های چوبی بنام دستک و یا گادر های فلزی را میگذارند و روی این دستک ها  یا گادر های فلزی را با تخته های چوبی میپوشانند که همین مرحله را تخته پوش میگویند، تعمیریکه با تخته های چوبین پوشیده شده باشد

اسم معنی - اسم مرکبترکیب دری و دری/takh.ta.posh/تخته پوش
؟؟؟ 

​قطعه قطعه، پارچه پارچه، توته توته

اسم مرکبترکیب دری و دری/takh.ta.takh.ta/تخته تخته
؟؟؟ 

​اصطلاحی است در شغل خیاطی پارچه هایی را که در کنار هم میدوزند بنام تخته دوزی یاد میکنند همچنان دوختن قسمت غیر از روبند و کلاه چادری را تخته دوزی گویند

اسم مصدر مرکبترکیب دری و دری/takh.ta.doo.zee/تخته دوزی
Clipboard, drawing board​ 

مسطحی را که برای طراحی و رسامی استفاده می کنند، تختۀ هموار و مسطح و لشم برای ترسیم و نقشه کشی​

اسم مرکب - صفتترکیب دری و عربی/takh.ta-e-ra.sem/تخته رسم
؟؟؟ 

​رندهٔ مخصوص حرفهٔ نجاری است که بوسیلهٔ آن شیار های ظریف و یا کندنکاری ها غرض نصب تزئینات استخوانی و یا دانه های شیشه ای و سنگی اجرا میکنند. از وسایل ظریف کاری حرفهٔ نجاری است

اسم آلتترکیب دری و دری/takh.ta.rand/تخته رند
؟؟؟ 

​الف - بازی نرد، تخته نرد بازی کردن
ب - بسته کردن کارگاه یا دوکان، محل کار در قدیم ها دوکان ها را با قطعات تخته های چوبی میبستند، آنهم طوریکه در قسمت فوقانی و تحتانی جناح باز دوکان یا کارگاه چوکات چوبی شیار دار و یا شیار سنگی وجود داشت که تخته ها را پهلوی هم در این حفره یا شیار جابجا میکردند و اخیرش را با قفل میبستند.
ج - پخته تکانی یا حلاجی پنبه را نیز تخته زدن گویند

مصدر مرکبترکیب دری و دری/takh.ta.za.dan/تخته زدن
Boulder, crag, rugged rock 

صخره، پارچۀ بزرگ سنگ که مسطح و هموار باشد. لوح​

اسم مرکب - صفتترکیب دری و دری/takh.ta.sang/تخته سنگ
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
تخته نردتخته باز
اکسلیتر (پایدل گاز)تخته گاز
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه ضرب المثلدریتخته با تخته راس آید حاجت نجار نیست
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

پارچۀ که بروی تخته های عضو شکسته پیچند
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتخته بند
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

باهم همحال و موافق شدن
عبدالله افغانی نویس

کنایهدریتخته به تخته راست آمدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​چوب بزرگ عریض و طویل هموار را گویند

اصطلاح عامیانهدریتخته چوب
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

انباشته شدن

اصطلاح عامیانهدریتخته شدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​تختۀ بسیار بزرگ برابر به یک تخت خواب است که در افغانستان و ممالک اسلامی جسد میت را روی آن شست و شو می کنند

اصطلاح عامیانهدریتخته مرده شوئی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​تختۀ آهنی و یا چوبی که زیر منقل آتش گذارند
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتخته منقل
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

کسی را دعای بد کردن
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتخته و قیمه کردن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

چیزی را در چیزی فروبردن و گنجاندن. ​به زور و فشار داخل کردن، کسی و یا چیزی را به زور شامل ساختن

اصطلاح عامیانهدریتخته کردن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

دکان را بستن. گویند از ابوالمعانی بیدل- جائی نمی توان برد فریاد بی رواجی***کشتی شکست تاجر! تا تخته شد دکانها
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتخته کردن دکان
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​دره ایست به فاصله ۹ کیلومتر در جنوب غرب قلعه پای کوتل در علاقه دایزنگی مربوط ولایت کابل که بین ۶۶ درجه  ۴۲ دقیقه  ۵۱ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۴ درجه  ۲۰ دقیقه  ۳۶ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

درهدرهٔ خردک تخته

​قریه ایخت که به فاصله ۵۵ کیلومتر در جنوب شرق قريه عبدالرحمن در علاقه ارغستان مربوط ولایت کندهار بین ۶۵ درجه  ۵۷ دقیقه  ۴۴ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه  ۱۹ دقیقه  ۴۸ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ تخته پل

​قریه ایست به فاصله ۱۸۵ کیلومتر در جنوب غرب دهانه کاشان در علاقه یکاولنگ مربوط حکومت کلان دایزنگی ولایت کابل بین ۶۶ درجه  ۷ دقیقه  ۲۵ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۵ درجه  ۴ دقیقه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ تخته گرد

​موضعیت که به فاصله ۸۵ کیلومتر در غرب شهر مزار شریف بین ۶۷ درجه  ۱ دقیقه  ۲ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۶ درجه  ۴۳ دقیقه  ۸ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

موضعموضع تخته پل