Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Gifts, presents, handsels, donations

​د /تحفه/ جمع بڼه: ډالۍ، تحفې

 

​تُحَف- جمعِ تحفه، ارمغانها، پیشکشها، تحفه ها، هدیه ها

اسم جمع - صفتعربی/tu.haf/تحف
؟؟؟

​ځان ساتل، هوښیار او ویښ، لرې کېدل او ځان ساتل او لاس نیول

 

​ خود را حفظ کردن، خودداری کردن، هوشیار و بیدار بودن و پرهیز کردن، خود را نگه داشتن، حفظ، نگهداری

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/ta.ha.fuz/تحفظ
A- gift, present B- rarity (a rare thing, especially one having particular value)

​الف: ډالۍ، سوغات
ب: هر نادر او قیمتي شی

 

​الف- ارمغان، پیشکش، سوغات، هدیه
ب- هر چیز نادر، کمیاب و گران‌بها و نفیس

اسم - صفتعربی/tuh.fa/تحفه
؟؟؟  

​برای کسی و یا مرجعی سوغات بردن، هدیه و پیشکش بردن

مصدر مرکبترکیب دری و عربی/tuh.fa.bur.dan/تحفه بردن
؟؟؟  

​هدیه دادن، سوغات دادن، رهآوردو هدیهٔ برای کسی و مرجعی اهدا کردن

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی/toh.fa.daa.dan/تحفه دادن
Low value gift, a small offering from someone who is poor, widow's mite

​وړوکې ډالۍ، داسې ډالۍ چې له مالي پلوه ډیر ارزښت و نه لري

این عبارت بیشتر برای ابراز تواضع و فروتنی به کار برده می شود، وقتی دریافت کنندۀ ارمغانی و یا خدمتی از شخص ارائه کننده تشکر می نماید، شخص ارائه کننده در پاسخ برای مثال می گوید: "تحفۀ درویشی بیش نبود" و یا "برگ سبز تحفه درویش".

​هدیۀ ناقابل و کم ارز، هدیل فقیر و نادار، تحفه ای که از طرف یک شخص ناتوان و نادار داده شود. مثل است که «برگ سبز تحفۀ درویش» 

اسم مرکبترکیب دری و عربی/tuh.fa.he.dar.wesh/تحفۀ درویش
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

جمله ایست که بصورت توهین به اولاد نازدانۀ کسی گویند
عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریتحفۀ تبرک