Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
A- Analysis, decomposition, separation B- Parsing

​الف ــ بیلول، جلا کول، برخې ـ برخې کول
ب ــ د صرف و نحوې د قواعدو له مخې د عباراتو تحلیل  
ج ــ په څو جسمونو د یوه جسم ویشنه لکه: په اکسیجن او هایدروجن باندې د اوبو ویشنه 

​الف -جزء، جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن
ب - تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف و نحو
ج - تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر مانند تبدیل آب به اکسیژن و هایدروجن

مصدر متعدیعربی/taj.zi.ya/تجزیه
Separatist  

​جدایی خواه، جدایی طلب. "تجزیه‌طلب" به فرد یا گروهی اشاره دارد که به دنبال تفکیک یا جداسازی بخش‌هایی از یک کشور یا منطقه برای ایجاد واحدهای مستقل جدید است

در زمینه‌های سیاسی:

  • تجزیه‌طلب به گروه‌ها یا افرادی اطلاق می‌ شود که به دنبال تقسیم یک کشور به واحدهای کوچک‌تر و مستقل هستند. این افراد یا گروه‌ها معمولاً به دلایل مختلف از جمله قومی، فرهنگی، اقتصادی، یا سیاسی، خواهان جدایی از کشور اصلی هستند.
  • مثال: "جنبش‌های تجزیه‌طلب در برخی کشورها به دنبال استقلال و ایجاد دولت‌های جدید هستند."


اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب عربی و عربی/taj.zee.'a.ta.lab/تجزیه طلب
separatism

تجزیه غوښتنه، جدا ــ جدا کول، وېشل، انالیز کول، تحلیلول

کسانیکه طرفدار هرتجزیه باشند، جزءجزء کردن، تفکیک کردن، جدا کردن 
 متنزع ساختن . آنالیز کردن، تحلیل کردن، به اجراء تبدیل کردن ، جدایی پذیر
به اهتمام مسعود فارانی 

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی/taj.zee.'a.ta.la.bee/تجزیه طلبی