Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Assault, offense, violation, military attack

​تیري، تعرض، حمله

حملۀ نظامی یک یا چند کشور به یک یا چند کشور دیگر، آسیب رساندن یا از میان بردن حقوق دیگران​

اجحاف کردن، تخطی کردن، اجحاف، تخطی، تخلف،  تعرض، دستدرازی، هتک عصمت​ - عمل منافی عفت به عنف

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/ta.jaa.wuz/تجاوز
Sexual assault, rape
جنسي تېری، جنسي زورزیاتوالی


حمله کردن به کسى به قصد آزار جسمانی، تهدید به ضرب و شتم کسى، حملۀ شمشیرباز ، مرحله هجوم در عملیات آب خاکى، هجوم کردن ، تهاجم ، حمله به مقدسات ، اظهار وحشتناک شهوانی، تجاوز یا حمله کردن بر حریم شخصی جسمانی کسی، حملۀ شهوت انگیز بر مواضع محرم افراد​

هتک ناموس کردن، ربایش، هتک ناموس، معراج، از خود بیخودى به اساس قانون فقه بى عفت کردن، آزار، ممانعت، ایذاء. انتهاک​

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی تجاوز جنسی
؟؟؟  

دست درازی کردن، حد شکنی کردن، هتک عصمت کردن، تعرض کردن، حمله کردن، تهاجم کردن، تخطی کردن

مصدر مرکبترکیب دری و عربی/ta.jaa.woz.kar.dan/تجاوز کردن
Invasions

​د /تجاوز/ جمع بڼه: تېري، څو ځلې تېری، تر خپل بریده اوښتل، تېروتنې، لاس‌غځونې، ظلمونه

 

جمع تجاوز، به تجاوز مراجع شود. اجحاف، تخطی ها، تخلفات، تعدی ها، تعرضات، دست درازی ها، حدشکنیها، مرزشکنی ها، هتک های عصمت، اعمال منافی عفت به عنف​

اسم جمععربی/ta.jaa.wo.zaat/تجاوزات
Aggressor, offender, violator

​تېری کونکی، یرغل کونکی، ژر په قهر کېدونکی

 
متجاوز, مهاجم, حمله کننده, پرخاشگر, غاصب، یرغلگر
اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و عربی/ta.jaa.wuz.gar/تجاوزگر
Aggressors, offenders, violators  

​جمعِ تجاوز گر، متجاوزین, مهاجمیم, حمله کنندگان، یرغلگران


اسم جمع - اسم فاعل - اسم مرکب - صفتترکیب دری و عربی/ta.jaa.wuz.ga.raan/تجاوزگران
؟؟؟  

​متعرض، متعدی، نقض کننده، متخلف، حمله کننده بر حریم دیگران، مرز شکن

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی/ta.jaa.woz.kaar/تجاوزکار
offensive, aggressive

​تیری کونکی عمل، له تاوتریخوالي سره تیری

 
متجاوزانه، سلطه جویانه، پرخاشگرانه،  تاخت و تازگرانه، غاصبانه
قید - صفتترکیب دری و عربی/ta.jaa.woz.kaa.raa.na/تجاوزکارانه
؟؟؟  

​مرز شکنی کردن، تخطی کردن، حد شکنی کردن، دست درازی، هتک عصمت، به حریم دگران مداخله و دست درازی کردن،

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی/ta.jaa.woz.kaa.ree/تجاوزکاری