تَبیر- دهل، کوس، نغاره، طبل
از رودکی نقل کرده اند:پس تبیری دید نزدیک درختهر گهی بانگی بجستی تند و سختگرسنه روباه شد تا آن تبیرچشم زی او برد مانده خیر خیر