انگلیسی | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
؟؟؟ | الف - تَبَت، پشم نوروئیده نرمی را گویند که بوسیلهٔ شانه از جلد بز در می آورند و از آن شال های نفیس می بافند. به معنی کُرک مراجعه شود ب- تِبِت، منطقهٔ بزرگ کوهستانی در قلمرو کشور چین واقع در آسیای مرکزی جنوب کوه های هیمالیا محل بود وباش بودایی ها فرقهٔ دالایلاما بوده مرکز آن لهاسا میباشد و مشک آن از زمانه های قدیم بسیار شهرت جهانی دارد (اسم خاص - اسم مکان)
| اسم - صفت | دری | /ta.bat/ | تبت |
؟؟؟ | ابتر شده، مقطوع النسل شده، ناقص شده، آسیب رسیده، دُم بریده شده
| اسم مفعول - صفت | عربی | /tab.teer/ | تبتیر |