انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Historiographer | تاریخلیکونکی، تاریخپوه، مؤرخ، هغه څوک چې پېښې په مستند ډول ثبتوي
| مؤرخ ، تاریخ دان، تاریخگو، تاریخ نویس، ناقل وقایعنگار، یا کسیکه تاریخ را می نویسد ونگارش می کند. تاریخ نویس، آنکه حوادث واتفاقات را مستند سجل و ثبت تاریخ میکند . آنکه تاریخ را نقل میکند. کسیکه تاریخ را تشبث ، تحقیق و تتبع کند . تاریخنگار وجمع آن تاریخنگاران به اهتمام مسعود فارانی
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /t'a.tikh.ne.gaar/ | تاریخ نگار |
Historiography of Science | | تاریخنگاری به معنی مطالعهٔ تاریخ و روششناسی رشتهٔ تاریخ است؛ بنابراین تاریخنگاری به معنای مطالعهٔ تاریخ و روش شناسی زیر مجموعه ای از رشتهٔ تاریخ، به نام تاریخ علم است که شامل مطالعهٔ روشها، نظریهها، و مکاتب موجود در رشتهٔ تاریخ، یا به عبارت دیگر، مطالعهٔ تاریخ تاریخ علم است./ ویکیپدیا
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /t'a.tikh.ne.gaa.ree/ | تاریخ نگاری |