انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Abandoner, leaver, a recegade (To give up by leaving or ceasing to operate or inhabit) | پرېښودونکی، ترک کونکی، خوشې کونکی تارک دنیا = د نړۍ پرېښودونکی، له دې نړۍ نه مخ اړونکی
| ترک کننده، رها کننده، به طور مثال تارک دنیا = راهب، زاهد، پارسا، از دنیا روی برگردانده
| اسم فاعل - صفت | عربی | /taa.rek/ | تارک |
؟؟؟ | | فرق سر، چکاد، تالاق، رأس، قله، نوک، اوج
| اسم - صفت | دری | /taa.rak/ | تارک |
Ascetic, characterized by severe self-discipline and abstention from all forms of indulgence, for religious reasons | دنیا پرېښودل، دنیا ته شا اړول
| تَارِکٌ الدنیا ــ دری شده آن ترک دنیا ــ به معنی کسیکه ترک دنیا کرده باشد. تاریکین دنیا به دو نوع مثبت ومنفی وجود دارد . مثبت آن کسانی اند که از تمام خواهشتات نفسانی خود گذشته و پابند انسانیت بوده خود را مسؤول تنظیم کار های سازد که رفاه خلق الله در آن مضمر باشد. منفی آن کسانی اند که در ظاهر از خواهشات نفسانی گذشته و خود را منزوی ساخته، اما میل به همکاری انسانها نداشته رنج انسانهای جامعه را نادیده می انگارند. آنها فقط بخاطر آخرت بهتر برای خود شان در تلاش اند تا آن دنیا را به کام خود ساخته در فکر رفاه خود شان در آن دنیا باشند، این چنین انسانها خود را به ظاهر به زهد و ریا زده انسانهای متظاهر اند. این نوع منفی تارکین دنیا را ریاکاران نامیده اند. و در اشعار متقدمین از آنها به بدی یاد شده است. ترک دنیا دو صورتی دارد ـــ که یکی صرف از خدا گوید آن دیگر با خدا وخلق خدا ــــ راحت خلق را هــر آن جوید ـــ مسعود فارانی
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود ـــ تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج ــ وین جهدمیکند که بگیرد غریق را
شیخ سعدی به اهتمام مسعود فارانی
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | عربی | /taa.rek-ul-dun.yaa/ | تارک الدنیا |
refugee, expatriate, emigrant, escapee | د اوسېدو د ځای پرېښودونکی
| ترک کنندۀ جا، جایگاه، محل، منزل، مسکن - مهاجر
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب عربی و عربی | /taa.rek-ul-ma'a.waa/ | تارک المأوا |
؟؟؟ | | الف- تار و یا نخ را به سوراخ و یا روزنهٔ سوزن داخل کردن ب - تیره و تاریک ساختن، مکدر ساختن، ترساندن، توراندن یا تار و مار کردن پرندگان و یا حیوانات
| مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /taar.kar.dan/ | تارکردن |