Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Stop

​دریدل، پر دوو پښو دریدل

​صیغۀ امر فعل /ایستادن/ که ماضی آن /ایستاد/ و ماضی قریب آن /ایستاده/ است، به معنی به دوپا ایستادن - توقف کردن - بایست/ نیز به عین معنی استعمال میشود. / هاشمیان

صیغۀ امردری/eyst/ایست
Resident , inhabitant, occupant

ولاړ، ساکن، د تعادل په حال کې

​به معنی ایستاده - ساکن - در ​​حال تعادل

صفتدری/eys.taa/ایستا
Stand, timeout, stop, halt, standstill

​ودرید، پر دوو پښو ودرید

​صیغۀ ماضی فعل /ایستادن/، مفرد غایب، که صیغۀ امر آن /ایست/ و صیغۀ ماضی قریب آن /ایستاده/ است - / استاد/ و /ستاد/ نیز به عین معنی رائج است. / هاشمیان

صیغۀ ماضیدری/eys.taad/ایستاد
Resistance, persistence, abidance

​ټینگار، دریدنه، په شا نه تگ، په خپل دریځ باندې ټینگ دریدل

​به معنی مقاومت - پایداری - یکدندگی -استواری، استحکام قول،

اسم مصدردری/eys.taa.da.gee/ایستادگی
To rise, to stand, to resist

​الف ــ درېدل، جگېدل
ب ــ درېدنه، مقاومت، قیام

​و یا ایستیدن،
الف- برخاستن، برپا شدن، درنگ کردن، توقف کردن
ب- مقاومت کردن، قیام

مصدر لازمدری/ies.taa.dan/ایستادن
Still, inert, static, stationary

​ولاړ، دریدلی. لکه ولاړې اوبه، ولاړه ونه

​صیغۀ ماضی قریب فعل /ایستادن/ = ایستاده است - ماضی بعید = ایستاده بود - هکذا به معنی قایم - استوار، مثلاً محمود به گپ خود ایستاده است - غیر متحرک - در توقف دایمی، مثلاً  آب ایستاده (صفت - قید). / هاشمیان

صیغۀ ماضیدری/eys.taa.da/ایستاده
To stand

درول، جگول، پارول، رپول

​و یا ایستانیدن، برخیزاندن، ایستانیدن، افراخته کردن و بلند نمودن، برانگیختن و افراشتن، توقف کردن،  مقابل/ نشاندن

مصدر متعدیدری/is.taan.dan/ایستاندن
To rise, to stand 

​و یا ایستادن، برخاستن، برپا شدن، درنگ کردن، توقف کردن

مصدر جعلیدری/ies.taa.nee.dan/ایستانیدن
Stability, steadiness 

سکون، توقف، جابجا مانده، رکود، کلمه "ایستایی" به معنای "پایداری" یا "ثبات" است. در مفاهیم علمی و فنی، ایستایی معمولاً به معنی توانایی یک سیستم یا ساختار برای حفظ تعادل و مقاومت در برابر تغییرات و نیروهای خارجی است. در زمینه‌های اجتماعی و روانشناختی، ایستایی می‌تواند به معنای ثبات و مقاومت در برابر تغییرات و نوسانات باشد.

اسم مصدر - صفتدری/is.taa.ye/ایستایی
station, stop, stopping place

​تمځای، اډه، د نقلیه وسایطو د دریدو یا تم کیدو ځای

محل توقف، جای ایستادن، محل توقف وسایط نقلیه،​ استیشن، اده، - محل ایستادن و توفق کردن موتر های سرویس شهری - محل توقف گادی ها (سرای گادی یا گادی خانه) - محل توقف ریل. جای که مردم برای وسیلۀ نقلیه انتظار می کشند
اسم مکاندری/iest.gaah/ایستگاه
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
توقف - سکته - دریشایست
دریش کردنایست دادن
سکتۀ قلبیایست قلبی
توقف - غیر متحرکایستا
قائم الذاتایستاده به خود
مقاومتایستاده گری
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​سریع، بدون توقف، کاری را بدون فوت وقت سریع انجام دادن

اصطلاح عامیانهدریایستاده پای
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​غدیری است در جنوب غرب قیصر خیل که بارتفاع (۲۱۳۰) متر از سطح بحر واقع بوده و تخمین به خط طول البلد مشرقی ۶۸ درجه - و ۲۴ ثانیه و خط عرض البلد شمالی ۳۲ درجه ۳۰ دقیقه و ۳۵ ثانیه کائن میباشد جهیل نمکینی است که در یک میدان هموار، به طرف جنوب شرق افغانستان به فاصله (۱۳۰) کیلومتر بجنوب غزنی واقعست. محیط آن (۷۰) کیلومتر بوده و سطح آن مطابق مواسم تغییر می یابد کناره های آن مملو از گیاهان و بته های مختلفه است، درین غدیر انواع پرنده ها دیده میشود.(قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل آب ایستاده

​جهیلی است به فاصلهٔ ۱۶ کیلومتری در شمال قریه باره خیل کتواز (مربوط حکومت اعلی غزنی) و به خط طول البلد مشرقی ۶۷ درجه - ۵۰ دقیقه - ۵۰ ثانیه و عرض البلد شمالی ۳۲ درجه و ۳۵ دقیقه و ۱ ثانیه واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل آب ایستاده

​قریه ایست در علاقه حکومت کلان خوست که مربوط ولایت جنوبی می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ ایسترکلی