کلمۀ عربی، به معنی جدا شدن - برطرف شدن، انفصال، پراکندگی، تفکیک. گسستگی، گسیختگی، قطع، حذفمثلاً انفصال از مأموریت. / هاشمیان
جدا شدنی, غیرملازم, گسستنی, قابل تجزیه، انفصال پذیر