Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Sfather/mother/sister/brother, in, into, within   

​الف-  به معنی ناسکه، خواهر و یا برادری که از پدر یکی و از مادر جدا باشند. مثلاً برادر اندر - خواهر اندر- مادر اندر
ب- این کلمه در قدیم در اوستا و پهلوی اشکانی به معنی (در بین - در میان) رائج بوده است مثلاً:
  اندرین دنیای فانی گم شدم سرتا به پا ***** دست خالی میروم روز حشر نزد خدا -- واهب

پسوند - کلمۀ ربط - اسم و لقبدری/an.dar/اندر
See Saw

له یوه اوږده ډبل لرگي نه جوړ د کوچنیانو د لوبو اسباب داسې چې یو کوچنی یې پر یوه سر او بل یې پر بل سر کیني او ښکته پورته کېږي

 

​یک آلۀ بازی طفلانه که توسط دو ستون چوبین صورت میگیرد - درحالت عادی دو طرف یک ستون (میله) در حالت توازن قرار می داشته باشد - بالای دو طرف ستون ( میله) یک، یک نفر و یا یشتر  از آن قرار می گیرند و آنرا از توازن برون میکشند که گاهی یکطرف آن به زمین نزدیک شده و طرف دیگر آن به سمت بالا میرود و بار دیگر برعکس آن -در عرف عام افغانستان آنرا /اندل چو/ تلفظ کنند. / هاشمیان

اسم آلتدری/an.dar.choo/اندرچو
Worthy

وړ، لایق، سزاوار

 
سزاوار - لایق - شایسته - درخور
صفتدری/an.dar.khur/اندرخور
advice, counsel, recommendation, preaching

ورم، نصیحت، پند، وعظ

 
نصیحت، پند، توصیه، سفارش، عبرت، موعظه، پند، تذکیر، وصیت، وعظ​
اسمدری/an.darz/اندرز
؟؟؟  

​واعظ. نصیحت کننده. پند دهنده. ناصح. واعظ

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/an.darz.go/اندرزگو
؟؟؟  

​اَندَرزنامهَ- پندنامه، نصیحت نامه

اسم مرکبترکیب دری و دری/an.darz.naa.ma/اندرزنامه
Into, interior, seraglio, in dept, internally, within

​الف: منځ، د څه شي دننه، داخل
ب: باطن، ضمیر

پیشوند "ان" تأکید بر درون است، چنانکه حافط گوید:
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

الف- داخل، درون، میان و داخل چیزی، عمق، ژرفا، در، مابین، به، وسط
ب- باطن، ضمیر (اسم معنی)

قیدترکیب دری و دری/an.da.roon/اندرون
the innermost parts of something

د یو شي د منځ بېلابیلې برخې یا اجزا

 

​این کلمه در قدیم رایج بوده، به معنی اعضاء یا اجزای داخلی هر چیز

صفت نسبتیدری/an.da.roo.nee/اندرونی
The hatred between step-siblings/mother/father

میرنی، ناسکه

 

​ناسکه و ضد عینی و اعیانی، مثلاً مادر اندری - برادر اندری - خواهر اندری - پدر اندری

صفتدری/an.da.ree/اندری
Within, inside, in
په دې کې، په دننه کې، د دی په دننه کې، په دې کې دخیل
 
در این، اندر این، در داخل این، در درون، در بین  این، محتوای آن، داخل این
قید مرکبترکیب دری و دری/an.da.reen/اندرین
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
رهنمای خانوادهاندرزگاه
ﻣﻌﺪه و روده، داخل - دروناندرونه
ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ اﺣﺸﺎءاﻧﺪروﻧﻪ ﺷﻨﺎس
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​دشمنی خانوادگی، اختلافات فیمابین پسران کاکا، خانوادهٔ همراه با اختلافات ذات البینی

اصطلاح عامیانهدریاندر داری
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​سردرگم، نا معلوم، پوشیده، پنهان، سری

اصطلاح عامیانهدریاندرغپ
جغرافیه
معلومات مکملترشرحمعرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه
  

​قریه ایست به فاصله ۱۲، ۵ کیلومتر در شمال شرق ده بالا در علاقه رودات مربوط حکومت کلان شنوا و ولایت (مشرقی که بین خط طول البلد ۷۰ درجه - ۳۴ دقیقه - ۳۸ ثانیه مشرقی و عرض البلد ۳۴ درجه - ۷ دقیقه - ۳۶ ثانیه شمالی واقع شده است.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اندرانی
  

​قریه ایست که بفاصلۀ ۹ کیلومتر در حکومت درجه ۴ چوکی مربوط حکومت کلان کنرها ولایت (مشرقی) واقع گردیده است.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اندرکوپ
گذر و مسجد اندرابی ها کابل

از نظر تاریخی محله انداربی به دو دلیل بیشتر زبانزد مردم بود، یکی اینکه بعد از غائله سقوی مکاتب نسوان و نیز شفاخانه مستورات همه بسته شدند و در عصراعلیحضرت محمدنادرشاه نیز همچنان دروازه های مکاتب نسوان بسته ماند. با انکه تاریخ مجدد باز شدن شفاخانه مستورات و مکتب قابلگی دقیقاً معلوم نیست، اما گفته میشود که نخست دراثر ضرورت عاجل مردم در 1313ش (1934م) شفاخانه (قابلگی) در اندرابی درعمارتی که در زمان سراجیه ساخته شده بود، به فعالیت آغاز کرد و نیز در جوار آن مکتب مسما به (مکتب اندرابی) برای نسوان گشایش یافت. محترمه زینب (یکی از نواده های امیر شیر علیخان، خانم سردار حشمت جان) که یکی از دختران اعزامی به ترکیه در زمان شاه امان الله بود، از نخستین مدیران این شفاخانه محسوب میشود که خدمات شایان در این راه انجام داد. یکی دوسال بعد این شفاخانه به محل اولی (شفاخانه مستورات) درعصر امانی (در جوار جاده میوند حالیه) انتقال یافت که تامروز درآنجا است. مکتب اندرابی پس از انتقال شفاخانه انکشاف کرد و به تعداد شاگردان آن افزوده شد و به نام (مکتب مستورات) مسما گردید. این مکتب نیز چند سال بعد به دو محل دیگر انتقال یافتند و هریک بنام های (لیسه ملالی) و (لیسه زرغونه) شهرت یافتند​

این گذر از مسجد شاه دوشمشیره تا ده افغانان و از لب دریای کابل تا بلندی ها کوه آسمائی، جائیکه نوآباد ده افغانان شروع میشود، وسعت دارد. در دهنه کوچه از جاده احمدشاهی ـ لب دریا مسجدی در عصر سراجیه اعمار گردید که بنانم (مسجد انداربی) یاد میشود در دورن کوچه که به شاخه متعدد تقسیم گردیده منازل رهایشی قرار دارد. دکان مشهور (کریم مارگیر) که مرکز طبابت اعتقادی بود، نیز در همین محله موقعیت داشت​


گذرگذر اندرابی
 

​اندر از حيث جمعیت یکی از پرنفوسترین مربوطات حکومت اعلی غزنی بوده در حوزه خود حاوی یک علاقه داری درجه ۳) به نام (گیرو) و تقریباً (۱۷۴) قریه کوچک و بزرگ می باشد که عمده ترین آنها عبارتست از قریه، سرده، نانی، تاجله، میری سرانداز،  نیاز بابا،  سلطان باغ،  پناه شبک طهره، باز، خار بلند قلعه، بالا، نصرت دلبر چنگای علیا چنگای سفلی سردار خیل سرکی،  شنکی،  کرسو بهول رشید خیل نظر، خان، دلیل، کوک قلعۀ عطا محمد،  علم، وال،  جال شاه،  سرفراز خان قلعه، تاج گدول، عبدالرشید خانی، بابا، باکو، غوله علم خيل،  عاقل وال بلال، خیل،  گدول سلام، خروتی، ادین شاه جوی، پناه، غبرگول گدول حاجی،  خیر محمد،  چاردیوار محمد یعقوب، مزدور، بنگی رحیمه خیل، چند سروه جمال على جان،  دليل چهارخانه قلعه احمد خان قلعۀ حاجی، قرباغی، قلعۀ حکیم، خان قلعه شهر،  شانه بلند نانی علی بیک آکا خیل چاردیوار دین، محمد قلعه، علی، کنصف مچن خیل،  ملک خیل قریه خواجه؛ نیازی علیا و سفلی غلام حیدر خان خانان، مهربانی، یعقوب جلال زائى لكن خيل و غیره که تعداد خانوار آن تقریباً (۱۳۵۷۲) خانه می باشد مکاتب ابتدائی که در اندر تاسیس گردیده عبارت از مکتب صاحب خان مكتب قرية (كنصف) و مكتب (حصه اول اندر) بوده و هم یک مدرسه تعالیم دینی مسمی به مدرسه (فاروقیه) مشهور به مدرسه (نورالمدارس) که زیاده از صد نفر طلبه دارد در سنه (۱۳۲۰) در آنجا دائر گردیده است. آب و هوای آن به صورت اعتدال در زمستان سرد و در تابستان گرم می باشد اراضی آن قسماً هموار و قابل زراعت بوده و قسمت دیگر خاره و لا مزروع، است اندازه جریبی زمین های زراعتی آن در حدود (۴۰۰۰۰) جریب تخمین میشوند. پیداوار زراعتی اینحصه، گندم جو جواری بوده گندم که محصول مهم اینجا می باشد یک مقدار اضافه از احتیاج بغرض فروش صادر میکنند؛ اهالی بعضاً تاجر،  زارع و مالدار بوده گاو،  گوسفند؛ بز؛ مركب و اسپ نگاه میدارند در اندر بعضی باغ های انگور احداث گردیده اهالی بغرس و تربیه انگور و غیره اشجار مثمر ذوق دارند درخت های غیر مثمر مانند چنار،  نیله چنار بید و عرعر نیز در بعضی جاها دیده می شود برخی نباتات طبی هم در آنجا پیدایش دارد ؛ طیور اهلی و وحشی آن عبارت از مرغ خانگی بعضاً مرغ آبی،  قاز ؛ سنگ خورک می باشد سرک عمومی که از طرف کابل مستقیماً به قندهار رفته از سمت غربی این حکومت می گذرد و سرک عمومی دیگری که از حکومت اعلی غزنی جانب کتواز ممتد است حصه شرقی این منطقه را عبور می نماید دو دریا از این منطقه عبور می کند اول رودخانه مشهور غزنی است که از کو های شمال و غرب غزنی و شمال این علاقه و مرکز حکومت جغتو منبع گرفته پس از عبور از حصص بند سراج و علاقۀ اندر به طرف آب ایستاده مقر میرود ؛ دوم رودخانه مشهور (سرده) است که از علاقه زرمت و کتواز به طرف آب ایستاده رفته پس از تماس در گوشه شرقی مرکز اینحکومت از بین علاقه انقدر و گیرو عبور و در حدود (سروه) منتهی می گردد گرچه کو های اندر مرتفع نیست یک کوه بزرگی که بکوه (مرسل) موسوم است در آنجا وجود دارد که آهوی کوهی و بعضی حیوانات وحشی در آن پیدا می شود. اندواب قریه ایست در علاقه حکومت درجه ۳ کشنده مربوط حکومت کلان بلخ که از توابع ولایت مزار شریف می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

​حکومت درجه اول و مربوط حکومت اعلی غزنی بوده برخط طول البلد مشرقی ۶۸ درجه - ۱۸ دقیقه - ۶ ثانیه و خط عرض البلد شمالی ۳۳ درجه - ۱۶ دقیقه – ۲۳ ثانیه کائن و به فاصله ۲۷ كيلومتر به طرف جنوب غزنی موقعیت دارد. حدود آن شرقاً متصل است به قریه جات مربوطه علاقه داری ده یک و بعضی ها به علاقه داری (گیرو) و از جانب غرب ملحق است به علاقه داری (واعظ) و بعضی ها به مربوطات حکومت درجه ۳ قره باغ و شمالاً به قريه جات حکومت اعلی غزنی و جنوباً به مربوطات حکومت قره باغ و بعضاً به علاقه داری (گیرو) ملحق می باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

لوی ولسوالیلوی ولسوالی اندر
  

​این لوی ولسوالی حکومتی است درجه ۴ در حکومت کلان پلخمری مربوط ولایت قطغن که بر ۶۹ درجه - ۴۹ دقیقه - ۱۱ ثانيه طول البلد شرقی و خط ۳۵ درجه - ۴۷ دقیقه – ۴۲ ثانیه عرض البلد شمالی و قوع داشته و سلسله کوه هندوکش به طرف جنوب آن کائن می باشد. در اندر آب دره  های قشنگ و مناظر دلکش طبیعی تشکیل یافته و آب سرد و هوای خوشگوارش قابل تعریف است منبع آب اندراب در کوه هند و کش واقع بوده و از دره  های متعدده آن به طرف مغرب سرازیر شده بالاخره دریای اندر آب را تشکیل می دهد دریای مذکور علاقه خنجان عبور کرده در علاقه دوشی بدریای سرخاب وصل می گردد منابع دریای اندراب عبارت ست از آب خاواک و آب پارنده،  آب قاصان،  آب شاشان و آب آرزو،  آب خج،  آب دره، کشن آب آرزو از حیث عذوبت و گوارائی خود در سر تاسر کشور ممتاز می باشد. نباتات زراعتی آن (گندم، جو، شالی، کتان، شرشم، باقلی ومشنگ) است. از میوه جات (سیب، ناک، زردآلو، شفتالو، انگور چهارمغز و پسته) می باشند که شهرت عمومی دارند. حیوانات اهلی آن (اسپ، گاو، مرکب (خر)، گوسفند و بز) می باشد. حیوانات وحشی این علاقه (دله خفک و روباه) است که از پوست آن استفاده می کنند و از پرندگان خوشخوان خاصتاً (بلبل اندراب) بر همه معروف تر است. در اندراب سه باب مکاتب ابتدائی موسوم به (مکتب بنو و مکتب سنگ بران واقع ده صلاح و مكتب قاصان) تأسیس و دائر میباشند و اطفال تحت تعلیم و تربیه گرفته میشوند. (قاموس جغرافیای افغانستان)

لوی ولسوالیلوی ولسوالی اندراب
  

​یک منطقهٔ پرنفوس است مربوط ناحیه ۳ بلديه كابل. (قاموس جغرافیای افغانستان)

منطقهمنطقهٔ اندرابی
 

یکی از ولسوالی های حاصلخیز ولایت بغلان درشمال کشور است که بروی سرچشمه دریای دوشی قراردارد . حدود عالم مینویسد : « اندرابه شهرکی است اندر میان کوه ها جای کشت و بزر، واو را دو رود است و سیم های که ازمعدن پنجهیرافتد این جا آنرا درم زنند  وپادشاهان او را « شهرسلیر » خوانند.» اصطخری می نویسد : « اندرابه شهری است درشعب کوه نهاده وآن جای که نقره از جاریانه وپنجهیر افتد ،گرد کنند و دو رود دارد .» . بنابران درهردو نوشتۀ فوق از دو رود اندراب سخن گفته شده است . وچنان معلوم می شود که با موجودیت همین دو دریا  این ناحیه را اندراب خوانده اند .  چنانچه کلمۀ « اندر» که درپارتی « انترم ودرپارتی دری « در » شده مانند درخانه ، دربازار یعنی میان خانه و میان بازار بنابران اندراب یعنی میان آب به مفهوم میان آب یا دو رود . دیگر اینکه شاه اندراب آنرا « سلیر » خوانده است . دراینجا کلمۀ «شهر» واضح وهمان « شار وشیر» است که علاوه برشاه ، به مفهوم مملکت نیز بکار رفته است ، چنانچه که برشاهان بامیان ونواحی آن اطلاق میشده است .

اندراب از جملۀ شهرهای تاریخی افغانستان بوده ، نام آن درسکه های بنجوریها یا داودی ها که نیروی مقتدری دراین منطقه بوده اند . «مجلۀ کتاب » . اندراب ازقدیم الایام راه عمدۀ عبور ومرور کاروان ها بکابل وهندوستان بوده است . بنابر موقعیت استراتیژیکی اندراب فاتحانی مانند اسکندر مقدونی ،چنگیز ، تیمور، بابر وغیره ازاین معبر سهل العبور وکوتاه استفاده نموده اند .

درۀ اندراب درجنوب به خاواک وپنجشیر می پیوندد در زمان بنجوریان سیم های استخراج شده از درۀ پنجشیر در دارالسلطنه آنها قدیم ترین سکه های « درهم » که به بنجوری محمد نسبت داده میشود ، ضرب زده میشد که بعضاً این سکه ها بنام خلفای عباسی و سامانی نیز ضرب زده میشد ند.
به اهتمام عزیزالله کهگدای

ولسوالیولسوالی اندراب