انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Body, frame, microcosm, corporality | بدن، بدن او تن. د بدن يوه حصه، بند، جمع- اندامونه، غړي، هډ. گل اندام، گل بدن، هنډه، هډور | هر یک از اعضای بدن - اندام تناسلی - قسمت های دستگاه تناسلی جانوران که در عمل جفت گیری و تولید مثل شرکت دارند. اندام حسی - هر یک از اندام های تخصصی مانند - چشم ، گوش ، زبان و امثالهم | پیکر، تن، تنه، جثه، جسم، قامت، قد، کالبد، هیکل | اسم ذات | دری | /an.daam/ | اندام |