انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
A- Pitch in, join in to help with a task or activity B- perspective, view point C- lay, put down | | صیغۀ امر فعل انداختن ( انداخت - انداخته - خواهد انداخت). این کلمه معانی مختلف در بردارد، مثلاً - (الف) انداز قامت ( بیانگر وضع و قیافه) - (ب) اعانه دادن برای یک فامیل محتاج - (ج) سهیم شدن در یک میله یا در یک مسافرت با دوستان - (د) قسمتی از اسم مرکب یا صفت را میسازد، مثلاً پای انداز (اسم مرکب) - (هـ) چشم انداز (صفت - اسم معنی)- (و) شرانداز (صفت) | صیغۀ امر | دری | /an.daaz/ | انداز |
Size, measure, extent, measurement, gauge, scale | | این کلمۀ دری در عربی به چند شکل معرب شده - (الف)/هِنداز -هِندازة- هِنداسة/ (درمقایسه با هندسه) - (ب) معنی معادل آن در انگلیسی /سایز/ است - (ج) در ترکیبات اندازه شدن - اندازه گرفتن - اندازه کردن، به معانی مختلف به کار میرود - (د) در ترکیباتی از قبیل اندازه نگهداشتن - از اندازه گذشتن، به معانی دیگر به کار میرود -(هـ) به اندازه (صفت) - (و) بی اندازه (قید) است / هاشمیان | اسم | دری - معرب | /an.daa.za/ | اندازه |
Measureing, ascertain the size, amount, or degree of (something) by using device marked in standard units | اندازه کول، د مځکې یا کوم محل د کچې مالومول یا په مځکه کې د اوبو کچه یا اندازه مالومول
| طرز العملی است برای پیدا کردن بزرگی و مساحت زمین - برای معلوم کردن عمق و مقدار آب در چاه ها - بند ها و دریا ها از اندازه گیری کارمیگیرند که آنرا سایزگیری گویند. عمل اندازه گرفتن . مقیاس گیری | اسم مصدر مرکب | دری - معرب | /an.daa.za.gee.ree/ | اندازه گیری |