نوع محتوا | شرح | ردیف | لسان | ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | تشناب، خاک انداز و کنارآب را گویند
| اصطلاح عامیانه | دری | اوانداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | در شهر ها و مناطق مزدحم حریمی را بین خانه ها برای انداختن برف بام ها میگذاشتند و آنرا برف انداز میگفتند
| اصطلاح عامیانه | دری | برف انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | فرش که در سر راه سلاطین و حاکمان می انداختند، فرش روی دهلیز یا راهرو
| اصطلاح عامیانه | دری | پای انداز/پا انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | علی الحساب بدون تأمل و سنجش | اصطلاح عامیانه | دری | چوب انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | قیاسی، تصوری عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | چوت انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | ظرف دسته دار آهنی که باآن خاکروبه را دور اندازند.ـ مجازاً بیت الخلا.ـ همچنان جایی که دران خاک روبه را اندازند
| اصطلاح عامیانه | دری | خاک انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | منافق و بهم انداز. عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | درز انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | منافقت و بهم اندازی. عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | درز اندازی |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | تعدی و حوالۀ بیحساب عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | دست انداز |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | قالینچه و یا گلیمچه ها و پارچه هایی گلدوزی و خامکدوز ی شدهٔ که بروی موبل و دوشک های اتاق های پذیرایی یا مهمانخانه ها اندازند
| اصطلاح عامیانه | دری | سرانداز |