انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Deviation, aberration | کږیدل، پر ناسمه لار باندې تلل، منحرفیدل، له یوه کار یا له یوې لارې بیرته را ګرځیدل | اِنحِراف- کلمۀ عربی، به معنی برگشتن به طرفی - کج شدن - کجروی - منحرف شدن - صرف نظر کردن از راه و طریقتی - دور شدن یا جدا شدن از راه ها، اصول، معیار ها و یا روش های تعیین شده. این مفهوم می تواند در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار بگیرد. برای مثال: انحراف اخلاقی: اشاره به عملی یا رفتاری که از معیارهای اخلاقی معمول یا مورد قبول جامعه منحرف شده است. انحراف اجتماعی: به افراد یا گروههایی اشاره دارد که از نظر رفتاری یا اجتماعی از مسیر اصولی جامعه یا گروه خود منحرف شده اند. این می تواند شامل جرم و جنایت، سوءمصرف مواد مخدر، ترک تحصیل، و سایر عوامل باشد. انحراف نظری: در زمینههای علمی و فلسفی، انحراف به معنای تغییر یا تفکر گرایی خاص در مورد یک موضوع است. مثلاً، در فلسفه ممکن است انحراف به معنای انحراف از یک دیدگاه معتبر به دیدگاهی متفاوت باشد. | مصدر لازم - اسم مصدر | عربی | /en.he.raaf/ | انحراف |
Cross-eyed | | انحراف واقعی چشم در نزد اطفال به مرور زمان بهبود نمی یابد. گرچه در برخی از کودکان به دلیل پهن بودن بینی ممکن است چشم ها کج به نظر برسد، که این حالت با رشد کودک کاهش می یابد. اما کودک دچار انحراف واقعی چشم، برای جلوگیری از ایجاد دوبینی، تنها از یک چشم استفاده مینماید. بنا بر این چشم منحرف از بینایی خوبی برخوردار نخواهد شد. تنها راه درمان این است که کودک مجبور به استفاده از چشم ضعیف شود و به همین دلیل هم برای درمان تنبلی چشم، چشم سالم کودک باید بطور متناوب بسته شود. انحراف چشم میتواند توسط عینک، قطره های چشمی و یا جراحی اصلاح شود. هر چه این اقدامات زودتر صورت گیرد، نتایج بهتری بدست خواهد آمد. #نوت: تمام کودکان دچار انحراف چشم باید توسط متخصص چشم معاینه گردد. داکتر بهار قریشی | اسم مرکب - صفت | ترکیب دری و عربی | /en.he.raa.fe.chashem/ | انحراف چشم |
Kiss deviation, those who would turn their heels (from the faith) | د قبلې پر لوري نه په بله خوا سجده، کوږ تگ، منحرفېدل
| سجدۀ خلاف قبله، کج رفتن، برگشتن به طرف دیگر غیر از قبله، منحرف گشتن، کجروی | اسم معنی - اسم مرکب | ترکیب عربی و عربی | /en.he.raa.fe.qeb.la/ | انحراف قبله |
Deviations | انحرافات، د جمع مونث کلمه ده او مفرده یې د مذکرې صیغې په بڼه، انحراف دی. کوږوالي، بی لاریتوب، له حق څخه باطل او حرام ته میلان پیداکول، په ګډو وډو سر کیدل، له اصلي او سمې لارې غلطې خوا ته تلل.
| اِنحِرافات، کلمه جمع مونث بوده و مفرد آن انحراف می باشد که صیغه مذکر آن می باشد. کجرویها، لغزشها، بی راهی و ګمراهی، ضلالت، میل از حق به طرف باطل و حرام.
| اسم جمع - اسم معنی | عربی | /en.he.raa.faat/ | انحرافات |
Deflective, digression, deviation, divergence, deflectionary | انحراف یا کږېدو ته منسوب: کوږ شوی، پر ناسمه لاره تللی
| منسوب به انحراف، مثلاً ذوق انحرافی، راه انحرافی | صفت نسبتی | ترکیب دری و عربی | /en.he.raa.fee/ | انحرافی |