انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
removal, transfer, resettle, conveyance | لېږدول، له یو ځای څخه بل ځای ته وړل
| منتقل شدن از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر، انتقال از فئودالیسم به سرمایهداری. منتقل کردن مبلغی از یک حساب به حساب دیگر | از جائی به جائی رفتن، کوچ کردن، نقل مکان کردن، تغییر از یک حالت به حالت دیگر | مصدر لازم - اسم مصدر | عربی | /en.te.qaal/ | انتقال |
Transmission of electricity and electrical power | د برېښنا لېږد، له تولیدونکي ځای یا تولیدونکی دستگاه څخه تر مصرفونکي محل پورې د برېښنا هدایت یا لېږدونه
| تمام مراحل جابجا سازی انرجی برقی را انتقال انرژی الکتریکی می نامند. این مراحل، شامل انتقال انرجیبرقی از مولد یا تولید کننده به پوستهای توزیع قریب شهر ها و هم یا مراکز تجمع صنایع و فابریکات است. به علت زیاد بودن میزان توان مورد بحث، ترانسفارماتور ها کم و بیش در ولتاج های بالایی کار میکنند یعنی (۱۱۰ کیلوالت یا بیشتر). انرژی برقی معمولاً در فواصل طولانی تر به وسیله خطوط هوایی انتقال پیدا می کنند. از خطوط زیر زمینی فقط در مناطق پر جمعیت شهر ها استفاده به عمل می آید البته علت آن مصارف بالای ساختاری و تولید توان اضافی در این نوع خطوط می باشد. در حال حاضر خطوط انتقال ولتاج، بیشتر شامل خطوطی اند با ولتاج بالاتر از ۱۱۰ کیلوالت. ولتاج های کمتر، نظیر ۳۳ یا ۶۶ کیلوالت به ندرت و برای تغذیۀ بار های روشنی در مسیر های طولانی مورد استفاده قرار میگیرند. ولتاج های کمتر از ۳۳ کیلوالت معمولاً برای توزیع انرجی برق مورد استفاده قرار میگیرند. از ولتاج های بیشتر از ۲۳۰ کیلوالت با نام «ولتاجهای بسیار بالا» (extra high voltage) یاد میشود زیرا بیشتر تجهیزات مورد نیاز در این ولتاج ها با تجهیزات ولتاج پائین کاملاً متفاوت می باشد. (صفحات انترنت) | واگذاری و هدایت برق از مولد به یا تولید کننده به پوستهای توزیع نزدیک شهر ها، مراکز تجمع صنایع و فابریکات است. انتقال انرجی برق یک منطقه به منطقۀ دیگر، این انتقال میتواند از طریق کیبل های بزرگ زیر زمینی صورت گیرد و یا از طریق پایه های برق بزرگ رو زمینی یا خطوط هوائی | اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /en.te.qaa.le.barq/ | انتقال برق |
Blood transfusion | د وینې لېږد، له یو تن نه د بل ته وجود ته د وینې ورکول یا لېږدږل
| انتقال خون هنگامی صورت می گیرد که خون
اهداء شده پس از تجویز و تشخیص داکتر با تزریق در رگ خون گیرنده، به طور
مستقیم وارد می شود | انتقال خون به مراحل انتقال خون یا محصولات خونی از شخص اهداء کننده به دستگاه چرخندۀ خون دهنده فرد دیگر گفته می شود | اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /en.te.qaa.le.khoon/ | انتقال خون |
Convey emotions, to transmit feelings | | این عواطف و احساسات به طرق مختلف ازیک شخص به شخص دیگر انتقال میکند. یا از طریق لمس، یا از طریق میمیک ( حرکات نمایشی که نمایانگر اعمال و احساسات است) | رسانیدن و حمل عواطف و احساسات از یک شخص به شخص دیگر. این عواطف و احساسات میتواند احساسات خوشی و یا اندوه باشد، احساسات و عواطف عشق و محبت و یا نفرت باشد | اسم مرکب | ترکیب عربی و عربی | /en.te.qaa.le.'a.waa.tef/ | انتقال عواطف |
power transmission | د ځواک لیږد، له یو چا نه بل چا ته د قدرت انتقال، د ځواک یا قدرت بدلون
| | نقل قدرت، تغییر قدرت و توانادی از یکی به دیگری، جا به جا شدن نیرو و قدرت از جائی به جای دیگر رفتن توانائی، نقل کردن، قدرت، واگذاری قدرت از یکی به دیگری | اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /en.te.qaa.le.ni.ro/ | انتقال نیرو |
Transfers | د /انتقال/ جمع بڼه: لېږدونې، تسلیمونې، ورکونې | | جمع انتقال - تحویلات، واگذاری ها، تسلیمات، منتقل کردن
| اسم جمع - اسم معنی | عربی | /en.te.qaa.laat/ | انتقالات |
Transition, transmission | د لېږد وړ، بدلېدونکی، تېرېدونکی
| | ترکیب عربی و دری، به معنی قابل انتقال، عبوری، تغییرپذیر، مثلاً حکومت انتقالی - حرکت انتقالی زمین / هاشمیان | صفت | ترکیب دری و عربی | /en.te.qaa.lee/ | انتقالی |