سپمول، ذخیره کول
صیغۀ ماضی فعل انباشتن ، که صیغۀ امر آن /انبار/ است - انباشتن = ذخیره کردن
زېرمه کول، ساتل، ټولول، ساتل
بار کردن، پُر کردن، آگندن، امتلاء، احتکار کردن، ذخیره کردن، متراکم ساختن، اندوختن، گردآوردن، جمع کردن، انبار کردن
ډک، ډک شوی، مالامال شوی
اَنباشته- صیغۀ ماضی قریب فعل انباشتن، ممتلی، آگنده، انبوه، پُر، مملو، لبالب، مالامال، متراکم، مشحون، ممتلی، سرریز.