Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
help, aid, assistance, helping, support

​مرسته، کمک

​اِمداد- کلمۀ عربی، به معنی اعانت، غوث، کمک، کمک رسانی، مددرسانی​​، یاری، یاری دادن - کمک کردن - مدد رساندن، مثلاً امداد ملل متحد - امداد امریکا -امداد کشور های اروپایی - امداد عاجل

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/em.daad/امداد
Rescuer 

امداد گر​، یاری رسان، کمک رسان، معاونت کننده، مدد رسان، افرادیکه از طریق موسسات خیریه به مردم آفت دیده، بلا کشیده، سانحه دیده کمک میرسانند.
مامور آموزش دیده ای که وظیفۀ امدادرسانی و نجات آسیب دیدگان و قربانیان زلزله، سیل، سوانح جاده ای، آتش سوزی و مانند این ها را بر عهده دارد

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و عربی/em.daad.ra.saan/امداد رسان
؟؟؟ 

​امداد گری​، یاری رسانی، کمک رسانی، مدد رسانی

اسم مصدر مرکبترکیب دری و عربی امداد رسانی
Rescuer 

​یاری رسان، کمک رسان، معاونت کننده، مدد رسان، افرادیکه از طریق موسسات خیریه به مردم آفت دیده، بلا کشیده، سانحه دیده کمک میرسانند

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و دری/em.daad.gar/امداد گر
Relief, sedation, alleviation, palliation, solace, placation

مرستندوی، د مرستې مواد

​کمکی، یاری رسانی، مددگاری، مواد کمک شونده، به ظور اعانه، 

صفتترکیب دری و دری/em.daa.dee/امدادى
Charitable, philanthropic, humanitarian, welfare, benevolent

مرسته، کمک، مرستندوی، د مرستې عمل یا د مرستې توکي

​ترکیب عربی و دری، به معنی کمک دادگی - اعانه دادگی - تقویت شدگی

صفت نسبتیترکیب دری و عربی/em.daa.dee/امدادی