انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
flame | | | کلمۀ دری، به معنی آتش - الو کردن = آتش کردن، شعلۀ آتش، زبانۀ آتش | اسم ذات | دری | /a.law/ | الو |
Placards, signs | د /لوح/ جمع بڼه: د لرگي یا فلز یا پلاستیک یوه آواره صفحه چې یو څه پرې ولیکل شي یا انځور ورباندې وایستل شي | | کلمۀ عربی، جمع /لوح/، به معنی یک چیز پهن، مثلاً سنگ یا چوب یا فلز یا استخوان که برآن بنویسند یا نقاشی کنند. / هاشمیان | اسم ذات | عربی | /al.waah/ | الواح |
Scoundrels, rascals, good-for-nothing, reprobates, unprincipled individuals | | | اِلواط- جمعِ لوطی هرزه ها ، لوده ها ولگرد ها ، اوباش، لات ها | اسم جمع - اسم فاعل - صفت | عربی | /el.waat/ | الواط |
orgy, revelry, binge, debauchery, carousal, carouse | عیش کول، خوند اخستل، وخت ښه تېرول، فساد جوړول، ناقانونه کار کول
| | عیاشی، لذت بردن، خوشگذرانی، فسق و فساد کردن، نااهلی، ملاهی، هرزگی، موج و مستی
| اسم مصدر - صفت | عربی | /al.waa.tee/ | الواطی |
Red, colors | د /لون/ جمع بڼه: رنگونه، ډولونه، یو ډول سور ټوکر دی چې ښځینه جامې ترې جوړیږي | | اَلوان- کلمۀ عربی، جمع/لون/ ، به معنی رنگ ها-انواع- گونه ها- معنی دیگر/الوان/ از ریشه ترکی و مغلی، پارچۀ نخی به رنگ سرخ است که از آن لباس زنانه ساخته می شود. / هاشمیان | اسم جمع - صفت | عربی | /al.waan/ | الوان |
Multicolored | | کلمهٔ "الوانی" از ریشه عربی "لون" (لَوْن) گرفته شده است. "لون" به معنای "رنگ" است و جمع آن "ألوان" (أَلْوَان) به معنای "رنگها" یا "رنگهای مختلف" میباشد. | "اَلوانی" در زبان عربی به معنای "رنگارنگ" است. این کلمه معمولاً برای توصیف چیزی که دارای رنگهای مختلف و متنوع است، استفاده می شود. کاربرد در جملات: مثال: "فرش الوانی که در اتاق پهن شده بود، زیبایی خاصی به فضا میداد." (فرش رنگارنگی که در اتاق پهن شده بود، زیبایی خاصی به فضا میداد.) - مثال: "گلهای الوانی در باغچه شکوفا شدهاند." (گلهای رنگارنگی در باغچه شکوفا شدهاند.)
| صفت | ترکیب دری و عربی | /al.waa.nee/ | الوانی |
Farewell, goodbye | مخه ښه، خدای په اماني، چا ته د ښه سفر هیله کول | | ترکیب عربی، ادات ندائیه، به معنی خدا حافظ - سفر بخیر | ادات ندائیه | ترکیب عربی و عربی | /al.we.daa/ | الوداع |
divinity, godhead, godhood, numen | په اسماءُ خدايتوب، له حجته | بالاترین مرتبه ای که تحت الوهیت است احدیت میباشد و واحدیت یکی از تنزلات حق از احدیت است ، بنابراین بالاترین مرتبه ها که واحدیت را شامل است رحمانیت، و بالاترین مظاهر رحمانیت در ربوبیت و بالاترین مراتب ربوبیت، در نام «ملک » است پس ملائکه تحت ربوبیت، و ربوبیت تحت رحمانیت و رحمانیت تحت واحدیت و واحدیت تحت احدیت و احدیت تحت الوهیت است زیرا الوهیت اعطاء حقایق وجود و غیر وجود است حق آنها را با احاطه و شمول . و احدیت حقیقتی از حقایق وجود است پس الوهیت بالاتر میباشد، و از اینروست که نام او «اﷲ» بالاترین اسماء، و نیز بالاتر از نام وی «احد» است - انتهیږ لطفا ً به لغات ( ربوبیت) و (عبودیت) مراجعه کنید | الوهیة. خدایی . ربوبیت . معبودیت . خدا بودن-
به غرور این مملک دعوی الوهیت کرد. (گلستان ). رجوع به الوهیة و
الوهة شودږ نام مرتبه ای است جامع تمامی مراتب
اسماء و صفات . صاحب الانسان الکامل گوید- الوهیت جمع حقایق وجود و حفظ
آن حقایق هریک در مرتبت خود آن است، و مراد از «حقایق وجود» احکام
مظاهر وجود یا ظاهرشونده در آن مظاهر است یعنی حق و خلق . پس الوهیت
شمول مراتب الهیه و کونیه، و دادن هر صاحب حقی است حقش را از
مرتبه ٔ وجود. و ﷲ نام صاحب این مرتبه است و آن جز برای ذات واجب
الوجود نیست و بدین سبب بلندترین مظاهر ذات الوهیت است زیرا او بر
هر مظهری احاطه دارد. پس الوهیت ام الکتاب ، و قرآن احدیت ، و فرقان و
احدیت ، و کتاب مجید رحمانیت میباشد و همۀ آنها اعتباری است و گرنه
به اعتبار اول که اصطلاح قوم بر آن مبنی است ام الکتاب ماهیت
کنه ذات ، و قرآن ذات ، و فرقان صفات و کتاب وجود مطلق باشد، و میان
این دو قول اختلافی جز در عبارت نیست و هر دو در معنی یکسانند. | مصدر جعلی - اسم مصدر | ترکیب دری و عربی | /al.wah.yat/ | الوهیت |