Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعلومات بیشترشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
The God name

​خدای، خالق، یوازینی معبود 

 

در نام مردانه نیز استعمال میشود، مثلاً عبدالاله

کلمۀ عربی، به معنی نام خداوند یگانه ولایزال - یزدان - معبودیگانه -  خالق - آفریننده - واجب‌الوجود​ نام هر نوع معبود که در آن صورت جمع آن /آلهه/ است - . / هاشمیان

اسم خاص - اسم معنیعربی/a.laah/الله
God, Allah

​د خدای(ج) د ذات نوم، په اسلام کې تر ټولو لوړه مرجع، په نارینه نومونو کې کارول کیږي لکه عبدالله، الله محمد

 

الله در زبان عربی، به معنی خداوند در زبان فارسی است. برای معلومات بیشتر به «مور انفو» مراجعه شود

اسم خاص - اسم معنیعربی/al.laah/الله
'Allah' is a title for All-Mighty God in Islam  

 کلمۀ اللَه نسبت  به دیگر نام های آفریده گار قانع کننده  ترین وبارز ترین نامیست که برای اسم آفریده گار  در عربی برگزیده  شده است. کلمۀ اللَه قبل از تولد حضرت پیامبر اکرم وجود داشت و در نام حضرت عبدالله پدر حضرت پیامبراکرم  دیده می شود. چرا این اسم را اسلام نیز پذیرفت که به آفریده گار منسوب کند ؟در اصل این کلمه اَلْ اِله  بوده است  که سه ریشه دارد.

الف :  اِله  = به همه آفریده هاست که  هست وبود  شانرا از اللَه می گیرند مثل انعکاس تصویریکه اِلۀ  اش ( یعنی آفریده گارش) در برابر آیینه  باشد یعنی وقتی کسی در برابر آیینه نباشد درون آیینه  خالیست.  پس چیزیکه  در آیینه ظاهر میشود مخلوق  اِلۀ  وجودی اوست  که در برابر آیینه  موجود است.  این همان وحدت الوجود است که جزء در کُل وکُل در جزء می باشد.

ــ ب ــ: «اِلۀ»  = مشتق شده از  کلمه « وله » بمعنی  « حیران ماندن»  به اضافه همزه شده است.

  ــ ج  ــ: «اِلۀ» = نقطه اعتماد  و پناهگاه  است که در عربی  مردم در حالت  ترس،  بیم، هراس و فزع بسوی او پناه میبرند،

پس معنی اولی  یعنی دلیل هست وبود جهان  « اللَه »  است و دومی یعنی حیران کنندۀ  جهان  « اللَه »  است   حیرت چیزیست  که وقتی انسان قادر به شناخت آن چیزی شده نمیتواند  یعنی  وقتی در برابر شناخت آن پدیده عاجز می ماند واز درک آن چیزی محروم میگردد  دچارحیرت شده حیرت زده می شود. پس انسان از درک  « اللَه »  و بسیاری از مخلوقات اللَه عاجز است که حیران شده باقی  می ماند.

  این دو توصیف جامع ترین و مکمل ترین توصیفی است که  تا هنوز بشر توانسته است زیر نام « اللَه » به آفریده گاراش نسبت معقول بدهد. به اهتمام مسعود فارانی


اسم خاصعربی/al.lah/الله
GOD is the best knower

خدای ښه پوهيږي، خدای تر ټولو پوه دی

  

​خدا داناتر يا داناترين است، خدا داند، خدا بهتریت دانندگان است

صفت تفضیلیترکیب عربی و عربی/a.laah-o-a'.lam/الله اعلم
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​سپرد به خدا کردن، اجرای کاری با استعانت از خدا، خود بخودی، تصادفی

اصطلاح عامیانهدریالله توکلی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اللهِ شام تا شامگاهان

اصطلاح عامیانهدریالله شام
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اللهِ صبح صبح وقت، صبحگاهان، سحرگاهان

اصطلاح عامیانهدریالله صبح
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​خدا حافظ، به امان خدا، خداحافظی از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریالله یار/الله یاری
جغرافیه
معلومات مکملترمعرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه
 

​پلیست روی دریای خان آباد و دریای مذکور از بین شهر خان آباد گذشته و پل مزبور روی دریا در معبر عمومی کندز و خان آباد و بدخشان قریه جاتر گرفته است. (قاموس جغرافیای افغانستان)

پلپل محب الله
 

​قریه ایست که به فاصله ۵،  ۵ کیلومتر در جنوب قلعۀ گدام در علاقه ترین (مربوط ولایت قندهار) واقع و بین خط طول البلد ۶۵ درجه - ۵۴ دقیقه - ۱۲ ثانیه مشرقی و عرض البلد ۳۲ درجه - ۳۷ دقیقه - ۳۵ شمالی موقعیت دارد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ الله داد
 

​بسم الله قریه ایست به فاصله ۷۵.۵ کیلومتر در جنوب قریه جلدسك متصل سرك در علاقه ترنگ و جلدك مربوط حكومت كلان قلات ولایت قندهار که بین ۶۶ درجه ۴۵ دقیقه ۵۵ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۱ درجه ۴۴ دقیقه ۱۸ ثانيه عرض البلد شمالی واقعست.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ بسم الله
تاریخچه قلعه فتح الله شهر کابل
در شهر کابل از قدیم محل پاک و عصری وجود دارد که بنام قلعه فتح اله خان یاد می‌گردد. کنون برای شما می‌نویسم که فتح اله کی بود. فتح اله خان یکی از سرداران سدوزای بود که در زمان تیمور شاه درانی درین همین محل قلعه آباد نمود.
ویکی از سرداران جنگ دیده تیمور شاه بود. تیمور شاه پس از اینکه شاولی خان سردار قوم بارکزی و سردار محمد جان خان پوپل زوی سپه سالار احمدشاه را ازبین برد.
بمرور زمان تعداد زیادی از سرداران پوپل و بارکزائی با تیمور شاه کینه ورزیدند. تیمور شاه ناچار قندهار را ترک کرد و کابل را پایتخت ساخت. تیمور شاه در مدت ۴ ماه در کابل قلعه با هفت دروازه ساخت. پس از اندک زمان شخص بنام عبدالخالق کاکا که یکی از کاکه‌های قندهار بود با ۶۰۰۰۰ سرباز بطرف کابل لشکر کشی نمود. تیمور شاه درین جنگ با خود ۱۰۰۰۰ سپاه را داشت. فتح اله خان درین جنگ با تیمور شاه یکجا علیه عبدالخالق لشکر کشی نمود.
هردو قوا در حوالی ششگاو میان ولایت میدان و غزنی با هم تصادم نمودند. چون عساکر تیمورشاه بقایا لشکر جنگ دیده احمدشاه بابا بود. این جنگ را فتح نموده عبدالخالق اسیر گردید
قلعهقلعه فتح الله
 

​شیخ الاسلام امام ابو عبدالله ابن اسماعیل ابن سلیمان ابن داود ابن احمد ابن ابو هریره،  عبدالرحمن در بلخ متولد گردیده فقیه و محدث و خیلی عالم و مجتهد بزرگیست کتاب بسيط،  محيط الاحاديث اوارث الكبير و وعظ العام ار مؤلفات اوست،  وفات مذکور در سنه ۱۴۰ هجری واقع شده است. (قاموس جغرافیای افغانستان)

مزارمزار اما ابو عبدالله
 

​امام شیخ عبدالله بن نصر بن مروان بن حام بلخی نبیره ابراهیم ادهم می باشد وفات مذکور روزدهم محرم سال ۱۸۹ هجری بوده و زیارت مذکور در قریه استن بلخ وقو دارد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

مزارمزار اما شیخ عبدالله
قاموس بایوگرافیکی افغانستان
نوع محتوامعلومات مکملترکارکرد هاترجمهٔ دریبیوگرافی مختصرتصویراسم
قاموس بایوگرافیکی افغانستاناعليحضرت امان الله خان غازی، رهبری که 
عاشق ميهن، استقلال و مردمش بود

مهمترین کارنامه اش، حصول استرداد استقلال و حاکمیت ملی درافغانستان در1919بود. و بعد از ده سال تلاش و خدمت در راه تحقق تحولات اجتماعی وفرهنگی دراین کشور، سرانجام بنابر دسایس و توطیه های انگلیس ، از سوی روحانیون اجیر ودشمن ترقی وتحول  سقوط کرد وبجای او یک نفر دزد مشهور به حبیب الله کلکانی قرارگرفت که از دست او رهزنان همراهش « از ناموس  داری نشانی نماند»، کشور را برای پنجاه سال از کاروان مدنیت به عقب انداخت.

پادشاه افغانستان بودند، متولد سال ۱۸۹۲م. فرزند سوم امیر حبیب الله خان و نام مادرشان علیا حضرت بود. در سال ۱۹۱۴م. با صبیه ی سردار محـمود طرزي، ثریا ازدواج نمود. مادر ثریا خانم سوریايي محمود طرزی بود. شاه امان الله دارای نظریات مدرنیزم بود که دارای محبوبیت زیاد دربین درباریان جوان بودند. زمانیکه حبیب الله خان درسال ۱۹۱۸ – ۱۹۱۹ به محل بودوباش زمستانی خود به جلال آباد رفت امان الله خان در کابل بحیث والی کابل باقی ماند. هنگامیکه امیر حبیب الله در ماه فبروری ۱۹۱۹م. کشته شد، امان الله خان در کابل دارای یک موقف بسیار قوی بود، درین هنگام کنترول جبه خانه، خزانه و گُدامها در اختیار او بود. بااطلاع از مرگ پدر، خود را بحیث امیر اعلان وکاکایش نصرالله را از نشستن روی تخت منصر ف ساخته او را در قتل پدرش مظنون دانست. سربازان نصرالله خان را گرفتار و مجبور ساختنند تا تسلیم گردد. بتاریخ ۲۷ فبرورۍ مطابق ( نهم حوت ۱۲۹۹ش.) امان الله رسماً بدست ملای تگابی تاج سلطنتی را بر سرنهاد واعلان کرد که سردار عنایت الله از ادعای تاجپوشی صرف نظر نموده است و نصرالله خان را غاصب شمرد.

امان الله خان در۱۳ اپریل د ر کابل یک محکمه اختصای را برای دریافت قاتل پدرش تشکیل داد، که در آن محاکمه قاتل امیر حببیب الله شروع و در پایان آن ډگروال شاه علي رضا به جزای اعدام محکوم و اعدام شد. سردار نصرالله وتعدادی دیگری به حبس ابد محکوم گردیدند. اعلیحضرت امان الله در ناکام شدن تلاهایش بخاطر عصري ساختن یا مدرنایزیشن و ایجاد مشکلات که از طرف برتانیا برایش در ترقی دادن افغانستان را بوجود آورد، شهرت دارد. بریتانیا توانست برنامه های مترقی او را به ناکامی مواجه سازد. درنتیجه تلاشهای امان الله خان افغانستان استقلال کامل سیاسی اش را بدست آورد و در نتیجه شهرت امان الله خان نیز بیشتر گردید. ارتباطات انگلیس – افغانستان نظر به ارتباطات خاندانی بیشتر با شخص امیر برجسته تربود، که به اساس معاهدات منعقده با او استوار بود، درمقایسه با دولت افغانستان. ازهمین سبب زمانیکه امان الله بر تخت سلطنت جلوس فرمودند، بالای موضوع به رسمیت شناختن ارتباطات انگلو – افغان، استقلال افغانستان و آزادی عمل در مناسبات و روابط بین المللی تاکید کرد، اما دولت هند برتانوي به این تقاضای او اهمیت نمی داد. به این ترتیب طی جنگ اول جهانی امیدواری های اخذ غرامات از انګلیس در بدل بیطرفی افغانستان به یاس مواجه شد ودرعوض اماده گی برای جنگ گرفته شد. این وضع باعث شدت جنگ سوم انگلو – افغان گردید. در جنوب کشور تحت امر جنرال نادر خان و در محاذ های شرق سربازان و مبارزین ملی موفقیتهای را در مقابل انګلیس بدست آوردند. انګلیس مجبور شد بخاطر حفظ ثبات در سرحدات هندوستان و افغانستان و از ترس قیام عمومی قباﺌـیل به صلح رضایت نشان دهد. به این ترتیب انګلیس از ادعای تسلط بالای افغانستان صرف نظر نمود. این پیروزی برای امان الله خان در کشورش و در تمام شرق پرستیژ و حیثیت بسیار بلندی را داد. امان الله به احساسات مردم، خصوصاً به احساسات ملاها توجه نکرد، وبه اصلاحات خود سرعت بخشید. در سال ۱۹۲۴م. در لویه جرگه ې پغمان تمام اقدامات امان الله خان منظور گردید. امان الله خان از تشنج چند قیام استفاده نتوانست. یکی ار شورشها تشنج سال ۱۹۲۴م. در خوست بود ( به سرکرده گی عبدالله مشهور به ملای لنګ، گوډ ملا) امان الله خان مالیات را در راه ریفورمهای تعلیمي و سایراصلاحات به مصرف میرسانید، ولی از مصارف اردوی خویش غافل گردید. نتیجه سفر او به اروپا درد ۱۹۲۷- ۱۹۲۸منتج به آن شد، که او دانست که در تمایلاتش در راه اصلاحات اغراق نموده است، خصوصاً باور بیشتر وجود دارد که در نتیجه ملاقاتش با کمال اتاترک علاقمندی زیادی به ترقی و شگوفای کشورش یافته بود (با وجودیکه کمال اتاترک برایش مشوره داده بود تا در آوردن اصلاحات معتدل تر باشد). شاه امان الله بعد از بازگشت از اروپا به افغانستان، در پغمان لویه جرگه را دعوت نمود و یکتعداد اصلاحات بنیادی و رادیکال خود را منحیث یفورمها به جرگه معرفي نمود. در خزان سال ۱۹۲۸م. در شینوار شورش رخ داد به تعقیب آن در مناطق دیگر شورشها مشاهده شد. در کلکان کوهدامن حبیب الله (بچه سقا) یکبار دردسمبر ۱۹۲۸م. و بار دیګر درجنوری سال ۱۹۲۹م.

بالای کابل حمله نمود. امان الله به شدت تحت فشار قرار گرفت ودر ۱۴ جنورۍ اعلان نمود که از سلطنت به نفع عنایت الله خان صرف نظر مینماید و عازم قندهار گردید. امان الله خان در قندهار تلاش نمود که حمایت دراني ها را بدست بیاورد، و استعفی اش را لغو نماید. ازهمین سبب در ماه اپریل به سمت کابل پیشرفت نیز نمود، ولی به سبب دشمنی غلجیها در نزدیکی های غزني مجبور به عقب نشینی شد و در مقر به شکست مواجه شد. امان الله خان بتاریخ ۲۳ مې طورپنهانی با خوانواده اش به منطقه ی چمن رسـېـد و در۲۲جون ۱۹۲۹.م. ازطریق بمبـﺌـي درکشتی به سمت ایتالیا رهسپارشد. در نوامبر سال ۱۹۳۰ در راه رسیدن به ایتالیا، در مسیر راه با اتاترک ملاقات نمود. درجولای ۱۹۳۳ استانبول را دید. درنوامبر ۱۹۳۳م. از تابعیت افغان محروم ساخته شد. دولت ایتالیا برایش ماهانه ۱۵۰ پوند معاش مستمري را پذیرفت. در سال ۱۹۳۸م. غرض اشتراک در جنازه ی اتاترک به انقره سفر نمود. بالاخره در سال ۱۹۴۷م. نامه ی را درمورد انصراف اش از سلطنت به کابل فرستاد و در روزنامه ها نشر شد. در سال ۱۹۴۹شاه سابق، امان الله با ظاهر شاه ملاقات نمود، اینن ملاقات سبب آشتی ایشان گردید. امان الله در ایتالیا و سویتزرلند تا زمان وفاتش که دراپریل ۱۹۶۰م. واقع شد ، زندگی کرد. امان الله خان در جلال آباد در جوار قبر امیر حبیب الله خان طی مراسم شاندار به خاک سپرده شد.

مترجم دری:  پوهاند محمد بشیر دودیال

د افغانستان پادشاه. په ۱۸۹۲ز کال کې زېـږېـدلی دئ. له علیا حضرتې څخه د امیر حبیب الله خان دریم زوی. په ۱۹۱۴ز کال کې ﺌـې د سردار محـمود طرزي له لور ثریا سره چې مور ﺌـې د محمود طرزی سوریايي مـېـرمن وه  وادﮤ وکړ. د مدرنیزم نظریات ﺌـې ومنل چې د ځوانو درباریانو او روڼ اندو په منځ کې ﺌـې محبوبیت وموند.  کله چې په ۱۹۱۸ – ۱۹۱۹ز کال کې دربار په جلال آباد کې خپل ژمني استوگنځي ته لاړ دی په کابل کې د کابل د والي په توگه پاتې سو. کله چې امیر حبیب الله د ۱۹۱۹ز کال د فبرورۍ په میاشت کې ووژل سو دی په دې پیاوړي دریځ کې وو چې د وسلتون، خزانې او گودامونو کنترول ﺌـې په لاس کې وو.

دﮤ ځان امیر اعلان کړ خپل اکا نصرالله ﺌـې غاصب اعلان کړ او هغـه ﺌـې د خپل پلار د قتل په پـېـښې کې په لاس لرلو تورن کړ. په کابل او جلال آباد کې سرتـېـرو د امان الله خان خوا ونیوله او په دې توگه نصرالله مجبور سو چې تسلیم سي.  د فبرورۍ د میاشتې په ۲۷ نـېـټې (د ۱۲۹۹ل کال د کب ۹) امان الله رسماً د تگاو د ملا په لاس سلطنتي تاج پر سر کښـېـښود او اعلان ﺌـې وکړ چې سردار عنایت الله د تاج له مدعا څخه صرف نظر کړی او نصرالله یو غاصب دئ. د اپریل د میاشتې په ۱۳ نـېـټې امان الله په کابل کې په ځانگړي دربار کې محکمه جوړه کړه، په دې محکمې کې د امیر حببیب الله د قتل د تورنو محکمه پیل سوه چې په پای کې یو ډگروال شاه علي رضا د مرگ په سزا محکوم او اعدام سو. سردار نصرالله او نور په حبس ابد محکوم سول.  اعلیحضرت امان الله د عصري کولو یا مدرنایزیشن په شنډو او ناکامو هڅو او د برتانیې په بریالیو ننگولو سره چې پایله ﺌـې د افغانستان په بشپړ استقلال واوښتله خورا ډېـر شهرت تر لاسه کړ. د انگلیس – افغانستان اړیکي له شخص واکمن امیر سره د منعقد سویو معاهداتو پر بنسټ وې نـﮥ د هغـﮥ له سلطنتي کورنۍ او یا د افغانستان له دولت سره. له دې کبله کله چې امان الله د سلطنت پر تخت جلوس وکړ هغـﮥ د انگلو – افغان د اړیکو د په رسمیت پـېـژندلو،  د افغانستان د استقلال او په نړۍ والو اړیکو کې د عمل د آزادۍ غوښتـنه وکړه. خو د برتانوي هند دولت د تړون د خبرونو اترو اړتیا ته کومه لـېـوالتیا نـﮥ درلودله په دې توگه په لومړۍ نړۍ والې جگړې کې د حبیب الله خان د ناپییلتوب لپاره د پام وړ غراماتو د ترلاسه کولو لپاره د افغانانو هـېـلې په اوبو کې لاهو سوې او جگړې ته چمتو والی پیل سو او د انگلو – افغان د دریمې جگړې پـېـښـېـدل ﺌـې خپلې لوړې درجې ته ورسول. د جنرال نادر خان تر مشرۍ لاندې افغان سرتیرو یو شمـېـر سیمې ونیولې او همدا شان برتانوي ځواکونو په ختیځو او سویلي محاذونو کې پرمختگ وکړ خو د هندوستان په افغان سرحد کې د قباﺌـیلو د عمومي پاڅون له ویرې برتانوي دولت سولې ته غاړه کښـېـښودله او پر افغانستان باندې له سلطې موندلو څخه لاس پر سر سو.

دغې بریا امان الله خان ته زښت ډېر او د پام وړ پرستیژ او حیثیت ددﮤ په خپل هـېـواد او په ټول ختیځ کې ورپه برخې کړ. امان الله د خلکو، په ځانگړې توگه د ملایانو د احساساتو ته په نـﮥ پام لرلو سره د خپلو اصلاحاتو په چټکو پلي کولو پیل وکړ. په ۱۹۲۴ز کال کې د پغمان لویې جرگې د امان الله خان ټول اقدامات منظور کړل. امان الله خان د څو ښورښونو له پارېـدلو څخه هـېـڅ گټه پورته نـﮥ کړه تر ټولو مهم  ښورښ د ۱۹۲۴ز کال د خوست ښورښ وو (چې مشري ﺌـې عبدالله احمدزي، مشهور په گوډ ملا کوله) او امان الله خان د خپلو ټولنیزو او تعلیمي اصلاحاتو لپاره خپل مالیات ولگول او له خپل وسله وال ځواک څخه غافل سو. اروپا ته د ۱۹۲۷- ۱۹۲۸ز کال د سفر پایله په دې واوښتله چې امان الله په خپلو دغو تمایلاتو کې اغراق وکړي، په ځانگړې توگه  باور دا دی چې له کمال اتاترک سره د هغـﮥ د لیدنې په پایله کې د امان الله اصلاحي لیوالتیا زښته ډېره سوه (سره له دې چې کمال اتاترک ورته ویلي ول چې په خپلو اصلاحي ریفورمونو کې دې منځلاری/ میانه ور اوسي). افغانستان ته له راستنیدلو وروسته ﺌـې په پغمان کې لویه جرگه راوبلله  او خپل یو شمـېـر بنسټیز رادیکال ریفورمونه ﺌـې جرگې ته معرفي کړل.  د ۱۹۲۸ز کال په مني کې شینوارو ښورښ پیل کړ او په دوی پسې ډېر ژر نورو قومونو ښورښونه وکړل. د کوهدامن له کلکانو څخه حبیب الله د ۱۹۲۸ز کال په دسمبر کې او بیا د ۱۹۲۹ز کال په جنورۍ کې په کابل باندې بریدونه وکړل. امان الله چې په شدت تر فشار لاندې راغی د جنورۍ په ۱۴ نـېـټې اعلان وکړ چې له خپل سلطنت څخه د عنایت الله خان په گـټې تـېـرېـږي او کندهار ته وتـښـتـېـد.  امان الله خان په کندهار کې هڅه وکړه چې د دراني سلسلې ملاتړ راټول کړي او خپله استعفی ﺌـې لغو کړه. د اپریل په میاشت کې ﺌـې د کابل پر لور پرمختگ وکړ خو د غلزیو د دښمنۍ له کبله غزني ته نـېـږدې په شا وتمبول سو او په مقر کې ﺌـې ماته وخوړله. امان الله خان د مې د میاشتې په ۲۳ نـېـټې په پټه له خپلې کورنۍ سره چمن ته ورسـېـد او د ۱۹۲۹ز کال د جون د میاشتې په ۲۲ نـېـټې له بمبـﺌـي څخه د ایټالیې پر لور په کښـتۍ کې وخوځـېـد. د ۱۹۳۰ز کال د نوامبر په میاشت کې ﺌـې ایتالیا ته د ستنیدلو په لاره کې له اتاترک سره ولیدل. د ۱۹۳۳ز کال په جولای کې ﺌـې له استانبول څخه لیدنه وکړه. د ۱۹۳۳ز کال د نوامبر په میاشت کې له افغان تابعیت څخه محروم وگرځول سو. د ایتالیا دولت ورته د میاشتې ۱۵۰ پونډه مستمري ورکوله. په ۱۹۳۸ز کال کې انقرې ته د اتاترک په جنازې کې د گډون لپاره راغی.  په ۱۹۴۷ز کال کې ﺌـې له سلطنت څخه د انصراف لیک واستاوﮤ او د کابل په ورځپاڼو کې خپور سو. په ۱۹۴۹ز کال کې پخواني پادشاه امان الله له ظاهر شاه سره ولیدل، دغه لیدنه د پخلاینې لامل سوه. امان الله په ایتالیا او سویتزرلند کې د خپل مرگ تر نـېـټې پورې چې د ۱۹۶۰ز کال د اپریل ۲۶ نـېـټه ده، ژوند وکړ.   امان الله خان په جلال آباد کې د امیر حبیب الله خان تر څنگ د درندو مراسمو په ترڅ کې خاورو ته وسپارل سو.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

امان الله خان غازی
قاموس بایوگرافیکی افغانستاننائب امين الله خان لوگری در تاريخ  

​نائب امين الله خان لوگری در تاريخ معاصر کشور ما تعداد مردان بزرگ يکه شخصيت و کار نامه های در خشان ايشان طوری شايد و بايد معرفی نشده ، زياد است. از آنجمله يکی نايب امين اله خان لوگری میباشد که از شباب تا وفات درعرصه 60 سال مصالح ملت و مملکت را در نظر گرفت و با تمام قواء در مقابل بيگانگان مجادله و صرف مساعی کرده اند و نام او را به صفت غازی و مبارز ملی براي همیشه زنده و با افتخار نگاه داشته است.

 امين اله خان لوگری يکی از خوانين بزرگ قومی ، هنگام عروج بارکزایی ها و درآوان تهاجم اول انگليس بالای افغانستان ( 1839 م ) در ولایت لوګر هزاران مجاهد وسر سپرده در پهلوی خود داشت و در حدود 60 سال مورد احترام شاهان، امراء وزرآ و سران ملی قرار داشت. ولایت لوگر در جنوب کابل واقع است که مرکز آن در حدود 70 کیلومتر از پایتخت فاصله دارد مردم این ولایت مهمان نواز وپاک دل ومبارز وبدون هرنوع تبعیض در پهلوی همدیگر حیات به سر میبرند

امين الله خان لوگری
قاموس بایوگرافیکی افغانستان   

​ډاکټر نعمت الله پژواک (د استاد عبدالرحمٰـن پژواک ورارﮤ اوزوم) په ۱۹۲۸ز کال کې د ننگرهار په سرخروډ کې زېـږېـدلی دئ. د حـبـيـبـیـې په لیسې او د کابل پوهنتون د ادبیاتو په پوهنځي کې ﺌـې تحصیلات تر سره کړي دي. په ۱۹۵۴ز کال کې ﺌـې د کولمبیا له پوهنتون څخه خپله ماستري او دکتورا د ښوونې او روزنې/ تعلیم او تربيې په برخې کې ترلاسه کړې.

په ۱۹۵۴ز کال کې د معارف د وزارت د ابتداﺌـي تدریساتو د ریاست غړی. په ۱۹۵۶ز کال کې د دارالمعلمینو مدیر. په ۱۹۵۸ز کال کې د حبـیـیې د لیسې مدیر. په ۱۹۶۵ز کال کې د معارف د وزارت د ثانوي تدریساتو د ریاست رﺌـیس. په ۱۹۶۸ز کال کې په مسکو کې د افغان سفارت کلتوري اتشه. د معارف د وزارت د تألیف او ترجمې د ریاست رﺌـیس. په ۱۹۷۰ز کال کې د بامیانو والي. په ۱۹۷۱ز کال کې د کابل والي. له ۱۹۷۲ تر ۱۹۷۳ز کال پورې د کورنیو چارو وزیر. په ۱۹۷۳ز کال کې د معارف وزیر. د ۱۹۸۱ز کال د جنورۍ د میاشتې له لومړۍ د صدارت عظمی سلاکار/ مشاور. مورنۍ ژبه ﺌـې پښـتو ده.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

پژواک نعمت الله
قاموس بایوگرافیکی افغانستانتکمله ای برکتاب: حبیب الله کی بود،عیاری از خراسان یا دزدی از کلکان؟

زمانیکه افغانها استقلال شانرا بعد از سه جنگ به زور مردم بدست آوردند  کمپنی انگلیسی برای تخریب افغانستان دزد و جنایتکاری را از زندان  پیشاور  بنام بچۀ سقو آزاد کرده با پول واسلحه به افغانستان کسیل داشت  وبه پشتیبانی کمپنی شرقی انگلستان این دزد برسر قدرت آمد  انگلیس ها بوسیلۀ اوتمام نهاد های دوره امانی را  با پیشروی نهضت روشنفکری   دوره امانی که در  ایجاد ترقی و تعالی افغانستان سهم بارز داشت  ویران کرد. لطفآ برای معلومات مزید  به لینک که بطرف چپ قرار دارد مراجعه کنید. ​

 
په کوهدامن کې سرای خواجه ته نـېـږدې د کلکانو د کلي یو تاجیک دئ. د امین الله زوی د ۱۸۹۰ز کال په شاو خواوو کې زېـږېـدلی دئ؛ پلار ﺌـې امین الله یو سقاو وو نو ځکه د سقاو د زوی یا بچـﮥ سقاو په نوم هم ډېـر یادېـږي. ویل کـېـږي مخکې له دې چې په ۱۹۱۹ز کال کې په کابل کې د جمال پاشا د کنډک په غړیتوب کې شامل سي، بـېـلابـېـلې نوکرۍ ﺌـې کړې وې.
 په ۱۹۲۴ز کال کې د منگلو له بغاوت سره د همدردۍ په پار ﺌـې دنده خوشې کړه. څو موده وروسته پـېـښـور، هندوستان، ته وتښـتـېـد. په ۱۹۲۸ز کال کې د ننگرهار د بغاوت پر مهال ﺌـې اعلیحضرت امان الله ته د خپل خدمت وړاندیز وکړ خو وروسته وتښـتـېـد او د دسمبر په ۱۴ نـېـټې ﺌـې د اعلیحضرت امان الله پر ضد د کوهستاني ځواک مشري وکړه. په لومړیو کې په شا وتمبول سو؛ حبیب الله خپلې هڅې بیا له سره ونیولې او د ۱۹۲۹ز کال د جنورۍ د میاشتې په ۱۸ نــېـټې د اعلیحضرت عنایت الله له تسلیم کـېـدلو وروسته د افغانستان د امیر په توگه اعلان سو. د غازي امیر حبیب الله خان، خادم دین رسول الله لقب ﺌـې خپل کړ او د ۱۹۲۹ز کال د اکتوبر تر میاشتې پورې ﺌـې د افغانستان پر یو شمـېـر برخو خپله واکمني خپره کړه خو په همدې میاشت کې د شاه ولي خان له پلوه له ارگ څخه وشړل سو. د ۱۹۲۹ز کال د نوامبر د میاشتې په لومړۍ نـېـټې تسلیم او اعدام سو. د سید حسین په نوم د چاریکارو یو شتمن ځمکوال د حبیب الله کلکاني د دفاع وزیر، عطاء الحق د باندنیو چارو وزیر او ورور ﺌـې شیرجان د دربار وزیر سو.
د حبیب الله کلکاني د نیکونو او اجدادو په هکله معلومات لا تر اوسه روښانه نـﮥ دي خو خپلو کوهستاني ملاتړو ته رابن هود وو او نورو ته یو لوټمار او غل وو. د هغـﮥ په غلطه ادعا سوي ژوند لیک (آتو بایوگرافي) [ ] کې چې (زما ژوند : له داړه مارۍ تر پادشاهۍ) [ ] نومـېـږي (چاپ لندن : ۱۹۳۶ز کال) له دﮤ څخه د یوﮤ شوکمار او قطاع الطریق تصویر وړاندې کوي چې د کورنۍ جگړې په گډوډۍ کې واکمني قبضه کوي. په دې وروستیو کې د خلیل الله خلیلي له پلوه د حبیب الاسلام په نوم لیکل سوی کتاب له حبیب الله کلکاني څخه یو مجاهد او د یوﮤ کافر پادشاه پر وړاندې د مقدسې جگړې جنگیالی جوړوي.  حبیب الاسلام هڅه کوي د کلکاني واکمنۍ ته په دې ډول د مشروعیت جامه ور په تن کړي چې واکمني ﺌـې ددﮤ په ډول له نورو واکمنو سره په یوﮤ تصویر کې وړاندې کړي (لکه عثماني سلطان بایزید، مغولي سلطان اورنگ زیب او «شهزاده هنري» [ ] چې له گڼو پـېـښو وروسته د انگلستان پادشاه کـېـږي) دغه سلاطین ټول له یوې مخې قاتلین، قماربازان او د لویو لارو شوکماران ول.   
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

حبیب الله مشهور به بچه سقاو در تاریخ کشور به حیث  یک دزد، راهزن، جاهل، ضد تمدن وفرهنگ، ضد دانش و مکتب و کسب تحصیل و نوکر ارتجاع و آلۀ دست انگلیس تثبیت شده است و هیچکس او را منحیث یک عیار و یک جوانمرد و حافظ ناموس و جان و مال خود نشناخته اند، و برای مردم کابل و هیچ یک از اهالی کوهدامن مایه افتخار نیست. او با دسایس انگلیس در تبانی با عناصر مرتجع و همکاری روحانیون وابسته به انگلیس برضد رژیم مترقی امانی اغتشاشی را در دسمبر 1928 براه انداخت ودر17 جنوری آنرا سقوط داد​.
فیض محمدکاتب هزاره ، اغتشاش  پسرسقو را «انقلاب  فجیعت بار» نامیده علاوه میکند که  « بين ملت مخالفت لاينحلی را حادث ساخته، توليد نفاق و شقاق نمود و اساس تخريب بلاد و تقاتل عباد نهاده، بغض و فحشاء را پديدار کرد وجمهور سکنه در ورطه مشقت و قتل وغارت واسارت افتاد
حبیب الله کلکانی
قاموس بایوگرافیکی افغانستان   

​حفیظ الله امین په ۱۹۲۹ز کال کې د کابل ولایت د پغمان په ولسوالۍ کې زېـږېـدلی دئ. پلار ﺌـې حبیب الله نومـېـدﮤ (چې د صدراعظم محـمدهاشم پر مهال د محبس رﺌـیس وو.) امین د غلزیو د خروټو له قبیلې څخه دئ چې کورنۍ ﺌـې د نولسمې پـېـړۍ په ترڅ کې پغمان ته راغله. امین خپلې ابتدايي اوثانوې زده کړې په پغمان کې بشـپړې کړې او د کابل له دارالمعملین څخه فارغ سو. له فراغت وروسته د کابل پوهنتون د ساینس پوهنځي کې شامل سو او خپل لیسانس ﺌـې په ریاضیاتو او فزیک کې تر لاسه کړ. له فراغت وروسته په کابل کې لومړی د ابن سینا د لیسې ښوونکی او وروسته ددې لیسې مرستیال مدیر سو. په ۱۹۵۷ز کال کې د امریکا متحده ایالاتو ته لاړ او خپله ماستري ﺌـې د کولمبیا له پوهنتون څخه د ښوونې او روزنې په برخه کې تر لاسه کړه. کله چې افغانستان ته راستون سو د کابل پوهنتون د ښوونې او روزنې په پوهنځي کې د «پوهنیارۍ» په علمي رتبې سره د مدرس په توگه مقرر سو. له دې ځایه وروسته د ابن سینا د لیسې د مدیر په توگه مقرر سو او وروسته د کابل د دارالمعلمینو د مدیر په توگه مقرر سو.

 امین تر لنډې مودې پورې په دې مقام پاتې سو او بیا د معارف په وزارت کې د ښوونکو د روزنې د نوي رامنځته سوي دیپارتمنت د غړي په توگه مقرر سو. په ۱۹۶۲ز کال کې د امریکا متحده ایالاتو ته د دکتورا د ترلاسه کولو لپاره ولـېـږل سو. په ۱۹۶۳ز کال کې د افغان محصلینو د اتحادیې په کلنۍ غونډې کې امین «د خپل شدید پـښـتـني ناسیونالیزم له کبله» د اتحادیې د رﺌـیس په توگه انتخاب سو. ددې مقام په تر لاسه کولو سره د امین سیاسي فعالیتونو د پام وړ ډېـروالی وموند او د تحصیل په برخه کې ﺌـې انقطاع رامنځته سوه چې په ۱۹۶۵ز کال کې افغانستان ته راستون سو.  امین د یوﮤ کال لپاره د رابعـﮥ بلخي په لیسې کې درس ورکړ او د راتلونکو درې کالو لپاره ﺌـې د معارف په وزارت کې د ابتدايي تدریساتو د ریاست د غړي په توگه کار وکړ. ویل کـېـږي چې امین په همدغـﮥ وخت کې مارکسیست سو. امین د ولسي جرگې د دیارلسمې دورې د ټاکنو لپاره له پغمان څخه د کاندید په توگه ودرید او د خلق د ډیموکراتیک گوند د غړي په توگه ﺌـې یوه څوکۍ وگټله.  د سلطنت له سقوط وروسته هغه د گوند په ټولو برخو کې په ځانگړې توگه د وسله وال ځواک په منځ کې د کار کولو لپاره فعاله کار پیل کړ چې ددغو ټولو هڅو پایله د ۱۹۷۸ز کال د اپریل د میاشتې په ۲۷ نـېـټې په پاڅون واوښتله.  د ۱۹۷۸ز کال د مې د میاشتې په اتمې نــېــټې د افغانستان ډیموکراتیک جمهوریت لومړۍ کابینې چې د نور محـمد تره کي له خوا جوړه سوه په کې حفیظ الله امین د صدراعظم مرستیال او د باندنیو چارو د وزیر په توگه وټاکل سو.

د ۱۹۷۸ز کال د جولای د میاشتې په اتمې نـېـټې د افغانستان د خلق ډیموکراتیک گوند د مرکزي کمیټې سیاسي بیرو امین د مرکزي کمیټې د سکرتریت د منشي په توگه وټاکـﮥ.  حفیظ الله لومړنی څوک وو چې د ۱۹۷۸ز کال د نوامبر په ۷ نـېـټې ﺌـې اعلان وکړ چې «زموږ انقلاب د ستر لینین د ۱۹۱۷ز کال د انقلاب دوام دئ.» د ۱۹۷۹ز کال د اپریل په میاشت کې صدراعظم او د باندنیو چارو وزیر. د ۱۹۷۹ز کال د سپتمبر د میاشتې په ۱۶ د نور محـمد تره کي له خلع ید وروسته ولسمشر.  د ۱۹۷۹ز کال د دسمبر د میاشتې په ۲۷ نــېــټې کله چې د پرچم فرکسیون واک ونیو حفیظ الله امین ووژل سو.

حفیظ الله امین وادﮤ کړی او درې زامن او څلور لورگانې لري.  مورنۍ ژبه ﺌـې پـښـتو وه.
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

حفیظ الله امین
قاموس بایوگرافیکی افغانستان   

​(د امیر عبدالرحمن خان او امیر حبیب الله خان د مستوفی الممالک) محـمد حسین خان زوی په ۱۹۰۹ز کال کې د کابل بابر باغ ته نـېـږدې زېـږېـدلی دئ. مور ﺌـې د صافي په قبـیـلې پورې اړه درلوده او پلار ﺌـې (د عبدالرحیم اوښی چې په ۱۹۲۹ز کال کې د هرات والي وو) یو له ډېـرو معتـمدو او د درنښت وړ درباریانو څخه وو چې په ۱۹۱۹ز کال کې د امیر حبیب الله خان له وژل کـېـدلو لږ وروسته ووژل سو. خلیلي دا مهال یولس کلن وو. له دې مخکې په اووﮤ کلنۍ کې ﺌـې مور مړه سوې وه، نوموړي د خپل مور او پلار د یاد په درنښت قصاید ولیکل او دا قصاید ددﮤ په اشعارو کې د هغـﮥ شهکار دئ.  د پلار له وژل کـېـدلو وروسته اړ سو چې د کوهستان په غرونو کې د خپلونو نیکونو کور کې پناه واخلي.  خلیلي وکولی سول چې لیک لوست په خپله زده کړي او په هماغـﮥ تنکي عمر کې ﺌـې د شعرونو حفظ کول پیل کړل. کله چې حبیب الله کلکاني واکمنۍ ته ورسـېـد خلیلي ته په کابل او مزار شریف کې یو شمـېـر مهم مقامونه وسپارل سول.

په ۱۹۲۹ز کال کې د حبیب الله کلکاني له پرځـېـدلو وروسته خلیلي د دریو میاشتو لپاره په شوروي اتحاد کې تاشکند ته پناه یوړله. کله چې اعلیحضرت نادر خپل سلطنت اعلان کړ، خلیلي کابل ته راستون سو. خلیلي له خپل ماما عبدالرحیم خان سره چې مشهور جنرال او پیاوړ سړی وو، هرات ته لاړ.  خلیلي په هرات کې له علماوو او شعراوو سره په ډېره نـېـږدې اړیکه کې سو او د هغوی اغـېـز ورباندې پریوت. په هرات کې ول چې د خلیلي ادبي استعداد لا وده وکړه. خلیلي خپل لومړی اثر «د هرات تأریخ» ولیکـﮥ چې ډېرو کسانو دا اثر وستایـﮥ. په دې پسې خلیلي د صدارت عظمی په دارالانشاء کې کار وکړ. خلیلي په تدریج سره مشهور شاعر سو. په ۱۹۴۴ز کال کې خلیلي، ماما ﺌـې او ټوله کورنۍ په دې شک زندان ته واچول سول چې گڼې د صافیانو د پاڅون پرمهال دوی د خپلې قبیلې ملاتړ کړی دئ.  کله چې له زندانه آزاد سو، خلیلي په کندهار کې تر هغو په تبعید کې ژوند وکړ چې په ۱۹۴۸ز کال کې د کابل پوهنتون د ادبیاتو په پوهنځي کې د مُدَرس په توگه وگومارل سو. په ۱۹۴۹ز کال کې د شاه محمود د کابینې منشي. په ۱۹۵۱ز کال کې د اطلاعاتو او نشراتو وزیر. په ۱۹۵۳ز کال کې د اعلیحضرت محـمد ظاهر شاه د اطلاعاتو او نشراتو مشر سلاکار. په ۱۹۵۶ز کال کې له جبل السراج څخه د ولسي جرگې لپاره د ولسي جرگې غړی وټاکل سو. د (وحدت ملي) د منځلاري گوند بنسټ ایښودونکی او رﺌـیس. شپږ میاشتې وروسته ﺌـې په سعودي عربستان کې د سفیر په توگه وټاکل سو. د تأریخي ټولنې غړی او د کابل پوهنتون د پاړسي ادب پوهاند. له ۱۹۶۹ تر ۱۹۷۸ز کال پورې د عراق سفیر. د غوايي له پاڅون وروسته ﺌـې د مارکسیستي واکمنۍ پر ضد ﺌـې مخالفت وښود. په ۱۹۸۴ز کال کې د پاکستان د ولسمشر سلاکار وگومارل سو. اوس ۱۹۸۵ز کال د پاکستان په اسلام آباد کې ژوند کوي. خلیلي ټولټال ۵۴ کتابونه، د افغانستان په هکله یو مونوگراف او همدا شان د سولې او آزادۍ په هکله ﺌـې مقالات لیکلي دي. د یو شمـېـر اشعارو ټولگه ﺌـې په څلورو ټوکونو کې چاپ سوې ده. د خلیلي آثار د آسیا او اروپا په ادبي کړیو کې شهرت لري. افغانان او ایرانیان ﺌـې د معاصري پاړسۍ ستر شاعر گڼي. خلیلي ته په کور دننه او له هـېـواده دباندې یو شمـېـر اکاډیمیک مډالونه ورکړل سوي او په افغانستان او فرانسې کې ﺌـې لوړ ترینه اکاډیمیک مډالونه تر لاسه کړي دي. خلیلي یو کتابتون لري چې شل زره ټوکه کتابونه لري؛ دا د دﮤ د ټول ژوند "یوازینۍ پانگه" ده چې د خپل کار او ژمنې په مټ ﺌـې راټوله کړې ده. د خلیل الله خلیلي وروستـنی چاپي اثر د حبیب الله کلکاني په هکله دی چې «عیارې از خراسان» نومـېـږي. د خلیلي د دیوان لومړۍ او دوهمه برخه په تهران کې په ۱۹۶۰ او ۱۹۷۵ز کال کې چاپ سوه او دریمه برخه ﺌـې په ۱۹۸۴ز کال کې په پاکستان کې چاپ سوه.
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

خلیل الله خلیلي
قاموس بایوگرافیکی افغانستان   

​جنرال اسدالله سراج د امیر حبیب الله خان او د (اعلیحضرت نادر خان د خور) علیا جناب زوی او د امیر امان الله خان ناسکه ورور او د پخواني پادشاه محـمـد ظاهر شاه د ترﮤ زوی په ۱۹۱۰ز کال کې زېـږېـدلی دئ. خپلې زده کړې ﺌـې د حبیـبـیې او د استقلال په لیسو کې کړې دي. حبیب الله کلکاني په ۱۹۲۹ز کال کې زنداني کړ.

په ۱۹۲۹ز کال کې د «سر اوس» د جنگ «دفاع – ژ» د وزیر یاور. د ۱۹۳۰ز کال کې د ډسمبر په میاشت کې د خپلو نورو دندو تر څنگ د جنگ د وزارت د دوهم سکرتر په توگه چې له عمومي سررشته دار «د ټولې اردو د لوژیستیک د رﺌــیس له رتبې– ژ» سره برابره رتبه وه مقرر سو. په ۱۹۳۱ز کال کې د کابل د پليو ځواکونو د افسرانو د ښوونځي د شرایطو واجد وگڼل سو. په ۱۹۳۳ز کال کې ﺌـې د فرقه مشر رتبې ته ﺌـې ارتقا وکړه او د گارد د فرقې د عمومي بولندوی په توگه وټاکل سو. د گارد د فرقې د عمومي بولندوی په توگه، دﮤ د ارگ او د سلطنتي کورنۍ د خصوصي گارد په گډون د سلطنتي گارډ بولنه پر غاړه درلوده.

په ۱۹۳۹ز کال کې د جنگ د وزارت د استخباراتو رﺌـیس او د تحقیق د ریاست رﺌـیس. د دوهمې نړۍ والې جگړې په لړ کې د ټول وسله وال ځواک عمومي سرمفتش. له ۱۹۴۶ تر ۱۹۴۸ز کال پورې ستر درستیز او د دفاع سرپرست وزیر. په ۱۹۴۸ز کال کې د کورنیو چارو وزیر او مرستیال صدراعظم.  په ۱۹۵۱ز کال کې د تورکیې سفیر. په ۱۹۶۱ز کال کې د فرانسې سفیر. په ۱۹۶۴ز کال کې د ایران سفیر. له ۱۹۸۱ز کال را په دېخوا د امریکا په متحده ایالاتو کې ژوند کوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

سراج جنرال اسدالله
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​در سال ۱۹۱۷در شهر جلال آباد تولدیافت. حمیدالله عنایت سراج نواسهٔ امیر حبیب الله و پسر سردار عنایت الله بود. تعلیمات ابتدایی را در کابل و متوسطه را در فارس در لیسه صنایع تکمیل نمود. در ۱۹۳۹ لیسانس خود را دررشته انجنیرۍ در تهران از پوهنتون آنجا بدست آورد. در ۱۹۲۹با پدرش یکجا به ایران تبعید ګردید. در ۱۹۴۷م. با خانواده اش دوباره به افغانستان عودت نمود. درسال ۱۹۴۸در وزارت معارف عضو ریاست تعلیمات عمومی و مسلکی ګردید ،بعد معاون و بعد رئیس دیپارتمنت تعلیمات عمومي ودر ۱۹۴۹دایرکتر عمومی معلمان و پرسونل وزارت معارف بودند.

در ۱۹۵۱ مدیر سرپرست لیسهٔ نجات، و در ۱۹۶۰ مدیر این لیسه و معاون تدریسات ثانوي وبعد رﺌـیس آن شدند و در ۱۹۶۳در واشنتگټن ډي.سي. قنسل سفارت افغانی و در ۱۹۶۵قنسل سفارت افغانی در مسکو بودند. در ۱۹۶۷معین اول وزارت معارف ودر ۱۹۶۸بحیث والی هرات تقرر یافتند.

در سال ۱۹۷۱معین اداری وزارت خارجه و از ۱۹۷۱ تااپریل ۱۹۷۲وزیر معارف بودند. از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۶ سفیر افغانستان در لندن بودند. بعدًاً از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸در دهلی سفیر افغانستان بودند.  جوایز : مدال درجه سوم معارف ، مدال( پوهني)، مدال شایستګی (فه دینڅ کوست – درجرمنی)   اخذ مدال لمر از امپراتور جاپان. از ۱۹۷۸به بعد در روم، ایټالیا زنده ګی داشتند. او با صبیه  اعلیحضرت امان الله (شهزادگۍ عاقله) ازدواج نموده بود.

مترجم دری:  پوهاند محمد بشیر دودیال

​په ۱۹۱۷ز کال کې په جلال آباد کې زېـږېـدلی دئ. حمیدالله عنایت سراج د امیر حبیب الله لمسی او د سردار عنایت الله زوی دئ. خپلې لومړنۍ زده کړې ﺌـې په کابل او منځنۍ او لوړې زده کړې ﺌـې په فارس کې د صنایعو په لیسې کې بشپړې کړې دي. په ۱۹۳۹ز کال کې ﺌـې خپل لیسانس په انجنیرۍ کې د تهران له پوهنتون څخه تر لاسه کړ. په ۱۹۲۹ز کال کې له خپل پلار سره مل ایران ته تبعید سو. په ۱۹۴۷ز کال کې له خپلې کورنۍ سره بـېـرته افغانستان ته راستون سو. په ۱۹۴۸ز کال کې د معارف په وزارت کې د عمومي زده کړو او د مسلکي زده کړو د ریاست غړی سو. د عمومي زده کړو د دیپارتمنت مرستیال رﺌـیس او په ۱۹۴۹ز کال کې د معارف په وزارت کې د ښوونکو او پرسونل د څانگې دایرکټر جنرال. په ۱۹۵۱ز کال کې د نجات د لیسې سرپرست مدیر، او په ۱۹۶۰ ز کال کې د همدې لیسې مدیر او د ثانوي تدریساتو مرستیال رﺌـیس.

په ۱۹۶۳ز کال کې په واشنتگټن ډي.سي. کې د افغان سفارت قـنـسـل او په ۱۹۶۵ز کال کې په مسکو کې د افغان سفارت قـنـسـل. په ۱۹۶۷ز کال کې د معارف د وزارت لومړی مرستیال وزیر. په ۱۹۶۸ز کال کې د هرات والي. په ۱۹۷۱ز کال کې د باندنیو چارو د وزارت مرستیال «اداري» معین.  له ۱۹۷۱ د ۱۹۷۲ز کال تر اپریل پورې د معارف وزیر. له ۱۹۷۳ تر ۱۹۷۶ز کال پورې د لندن سفیر. له ۱۹۷۶ تر ۱۹۷۸ز کال پورې په ډیلي کې د افغانستان د سفارت سفیر. جوایز : د معارف دریم درجه مډال، د پوهني مډال، افغانستان، (فه دینڅ کوست – د وړتیا مډال په جرمني کې) [ ] د جاپان له امپراتور څخه د لمر مډال. له ۱۹۷۸راهیسې په روم، ایټالیا کې ژوند کوي. د اعلیحضرت امان الله خان له لور شهزادگۍ عاقلې سره ﺌـې وادﮤ کړی دی.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

سراج حـمـیدالله عنایت
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​برادر کوچک سردار عنایت الله خان بود که در ۱۹۲۱م. در کابل چشم به جهان ګشود. تحصیلات عالی را در تهران در یک مکتب فرانسوي تکمیل نموده بودند. بعدشامل وظیفه در وزارت خارجه ګردید ودر پاریس و لندن در سفارتهای افغانی بحیث سکرتر اجرای وظیفه نمود. در کابل مدیر اطلاعات دفتر ملل متحد ودر ۱۹۷۵بحیث آمر روابط با وزارت  اطلاعات و کلتور اجرای خدمت نموده اند. او با لیلا صبیه سید قاسم ریښتیا ازدواج نموده بود. در اواخر عمر عازم جینو- سویتزرلند ګردید.

مترجم دری:  پوهاند محمد بشیر دودیال

​خیرالله عنایت سراج د سردار عنایت الله خان کشر ورور په ۱۹۲۱ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ. خپل لوړ تحصیلات ﺌـې په تهران کې په یوﮤ فرانسوي ښوونځي کې ترسره کړل. د باندنیو چارو وزارت کې شامل سو او د پاریس او لندن په افغان سفارتونو کې ﺌـې د سکرتر په توگه دندې تر سره کړې.

 په کابل کې د ملگرو ملتونو د دفتر د معلوماتو مدیر او په ۱۹۷۵ز کال کې د اطلاعاتو او کلتور له وزارت سره د رابط افسر په توگه. د سید قاسم رشتیا له لور لیلا سره ﺌـې وادﮤ کړی دئ. د سویتزرلند ژنوا ته لاړ او تر اوسه پورې هماغلته ژوند کوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

 سراج خیرالله عنایت
قاموس بایوگرافیکی افغانستان   

​شهزاده عبیدالله سراج د اعلحیضرت امان الله خان کشر ورور، او له «علیاحضرتې» څخه د امیر حبیب الله خان زوی په ۱۹۱۵ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ. د «شاه آغا» په نوم یادېـدﮤ. په کابل کې د یوﮤ/ یوې جرمن خصوصي ښوونکي له پلوه ورته تدریس سوی او هم ﺌـې د کابل په اماني لیسې او هم ﺌـې په جرمنې کې زده کړې کړي دي.

د ۱۹۲۹ز کال د مې په میاشت کې بمبـﺌـي ته له اعلیحضرت امان الله سره د لارې مل او ملگری وو او د ۱۹۲۹ز کال د جون په میاشت کې ورسره په کښتـۍ کې تر ایټالیا پورې لاړ. تر ۱۹۳۰ز کابل پورې له خپلې مور سره په برلین کې وو. د ۱۹۳۳ز کال د نوامبر په میاشت کې له افغان تابعیت څخه محروم وگرځول سو. ورپسې په استانبول کې مـېـشت سو او تر اوسه ۱۹۸۵ز کال پورې همدلته ژوند کوي. د محـمـود طرزي له کشرۍ لور آمنې سره ﺌـې وادﮤ کړی دئ او یو زوی لري چې حبیب الله نومـېـږي؛ حبیب الله په سعودي عربستان کې د انجنیر په توگه کار کوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

سراج عبیدالله