Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
The / Prefix

​په عربی ژبه کې یو مختاړی چې د ځینو کلمو په پیل کې وراضابه کېږي

​پیشوند زبان عربی، پیشوند مشخصه که باکلمات می چسپد، مثلاً الکتاب -الشجر-المسجد و معنی کلمه را مشخص میسازد. وقتی بالای یک اسم "نکره" کلمۀ "ال" وارد گردد، آن را "معرفه" میسازد. مثلاً: "حجر" و "حجر الاسود" و "لیله" و "لیلة القدر" و "طارق" و "جبل الطارق. / هاشمیان
"ال" هیچگاه بر کلمات "غیر عربی" ــ " از دری و پشتو و لوچی و اردو و ترکی و مغولی گرفته تا زبانهای اروپائی" وارد نمیشود. ــ "نژاد" کلمۀ دریست ، ازین رو ترکیب "کثیرالنژاد" ساختۀ ذوق سلیم و سالم نیست!!!
/معروفی

پیشوندعربی/al/ال-
To call, to address (hey watch it/hey be careful), to alert someone 
کلمۀ عربی، ادات ندائیه است که شخص مخاطب را متوجه میسازد، مثلاً او ! هوش کن !- باخبر ! - احتیاط. /هاشمیان
ادات ندائیهعربی/a.laa/الا / اَلا
Except, excluding, not including, other than

​پرته له، مگر، خو، 

کلمۀ عربی، به معنی مگر - جز - به جز - به استثنی - الا آنکه (اینکه) - مکر آنکه (اینکه )- به جز آنکه، به جز اینکه​.

حرف اضافه- حرف ربطعربی/e.laa/الا / اِلا
Good and bad 

​خوب و بد، نیکو و زشت، هست و نیست، اصطاح عام «اَلا بلا به کردن ملا» خیلی بین افغانها مروج ست.
اَلا عاميانه نويسی اعلی  (برتر، بهتر ) است.  شکل درست نوشتاری «الا و بلا» است و نه «الله و بلا» که اکثریت مطلق اشتبهای مینویسند

اصطلاح عامترکیب دری و عربی/a.laa-u-ba.blaa/الا و بلا
؟؟؟ 

​ نام یکی از پوهنتون های مشهور قاهره در مصر می باشد که به صد ها سال سابقه دارد. این بنا بار اول در سال 962 میالدی مطابق 358 هجری قمری برای اعمار مسجد بزرگی در قاهره آغاز گردیده است و برای 13 سال این مسجد بزرگ بر علاوه عبادتگاه مسلمین به حیث مدرسه و محل تدریس علوم دینی و دنیوی برای شاگردان مصر هم قرار گرفت. در سال 988م است که این بنا به امر سلطان مصر به حیث یک پوهنتون (یونیورسیتی) بزرگ به اسم «الاهزر» قد بر افراشت و بعد از پوهنتون الزیتونه کشور تونس یکی از مهمترین و قدیمی ترین پوهنتون های جهان است.
به اهتمام ولی احمد نوری

اسم مکانترکیب عربی و عربی الازهر
Elastic, springy

​هغه ربړي مزی چې ارتجاعي خاصیت ولري او کشیږي په ځینو جامو کې کارول کیږي

​کلمۀ انگلیسی، به معنی لاشتک، کشک، کش دار - قابل ارتجاع، مثلاً رابر که کش و دراز شده میتواند

صفتانگلیسی/e.laas.tik/الاستیک
Elastically

​ارتجاعی، هغه څه چې بڼه یا شکل بدلوي

​تزکیب انگلیسی و دری، به معنی ارتجاعی - هرچیزی که تغییر شکل بدهد

صفتترکیب انگلیسی و دری/e.laas.ti.kee/الاستیکی
Related./connected to jaw

​په خوله کې ژامې​ پورې اړوند​ لکه د ژامې غاښونه

یا الاشه گی ​مربوط یا چسپیده به الاشه، مثلاٌ دندان الاشه گی

صفتترکیب دری و دری/a.laa.sha.gee/الاشگی
Jaw
زامه، جامه، برغښی، کرغښی​

آن قسمت داخل دهن که دندانها به آن چسپیده - الاشۀ بالا (علیا)-الاشۀ پایان سفلی​. استخوان هایکه دندان های بالا و پائید در آن نصب اند.

اسمدری/a.laa.sha/الاشه*
؟؟؟

​الاصل: سټه، بنیاد، بیخ، په اصل کې، د اساس له مخې

​الاصل: تبار، شجره یا نژاد، بنیاد، در واقع، در اساس، در شروع

صفتعربی/al.a.sel/الاصل
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
اندلچوالا کلنگک
خرکارالاغ بان
اخطارالتیماتوم
چوری، کرهالنگو
چارتراشالوار
انتخاباتیالکترال
ناقی، کار عبث و بیهوده، بیجهت، بیخود، بیسببالکی
گروه‌سالارانه - حکومت معدودی از ثروتمندانالیگارشی
کتابخانه آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
نوع محتوادونلود / لینکملاحظاتنویسنده/ لیکوالبخشعنوان
کتب و آثار هنری و ادبیدونلود/لینک

​نویسنده: ابوالقاسم اسحق بن محمد بن اسمعیل بن ابراهیم بن زید حکیم سمرقندی
به اهتمام: علامه عبدالحی حبیبی

سایر نویسندگانزبانالسواد الاعظم
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول کُندهٔ اسپار را گویند از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریال
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول، سوم و چهارم قلبه کردن را گویند یا شخم زدن زمین

اصطلاح عامیانهدریال زدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​خوب و بد، نیک و زشت، خیر و شر، گویند الله و بلا در گردن ملا

اصطلاح عامیانهدریالا و بلا/الله و بلا
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​وارخطایی، عجله، سراسیمگی

اصطلاح عامیانهدریالپتگی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول و دوم مردمان هزارجات و نقاط مرکزی افغانستانشخص هرزه، بی باک، بی پروا، بی تفاوت، ولگردرا گویند از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریالپر
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​از فرط تشنگی تپیدن و در بی صبرانه در جستجوی آب بودن از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریالتش زدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​الجُنگه مردمان هزاره جات  دستگیر قلبه را گویند از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریالجنگه
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَلَچَه کرباس رادار، نوعی از پوست قره قل را نیز گویند

اصطلاح عامیانهدریالچه
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَلَچَه مذهب با فتح اول، دوم و سوم به فردی اطلاق میگردد که باور های محکم نداشته باشد، آنکه از اعتماد به نفس لازم برخوردار نباشد

اصطلاح عامیانهدریالچه مذهب
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​نوعی سبزی بهاریست که بصورت خوروی در بهاران میروید و بسیار مفید و خوشمزه میباشد. از عبد الله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریالغوزک/ارغوزک
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​ولسوالی ارچی یا دشت ارچی ، به مرکزیت شهر ارچی درشمال افغانستان از ولسوالی های درجه اول  ولایت قندز بشمار میرود ، مساحت آن ٩٧٤ کیلومترمربع و نفوس ارچی ١٠٣٣٩٤ نفر « ١٣٩٩ش» ، چهارمین ولسوالی پُر نفوس ولسوالی قندز می باشد. ولسوالی دشت ارچی با  ولسوالی  قندز، امام صاحب ، ولسوالی علی آبا  و ولایت تخار احاطه است . نهر ارچی که تقریباً ٩٠سال قبل به منظور سرسبزی  وآبادی دشت وسیع و پهناور ولسوالی ارچی از دریای کوکچه کشیده شده است که برای زراعت و تربیۀ مواشی بسیار مهم میباشد ( ویکی پیدیا – دانشنامه آزاد ) ولسوالی دشت ارچی  قبلاً در تشکیلات اداری افغانستان مربوط یکی از حکومتی های ولایت قطغن و بدخشان بود.

ولسوالی ولسوالی ارچی

​خواهان یکی از ولسوالی های بدخشان است که در١٦٠ کیلومتری شمال شهر فیض آباد موقعیت دارد. مرکز این ولسوالی همان شهرخواهان است. جمیعت این ولسوالی به ١٨٧٢٤ نفر داده شده است . قبل از سال ١٨٩٦م که سرحد دریای آمو تعین گردید این ولسوالی یکی ازمنطق ولسوالی درواز بود. یک حکومت خود مختار تحت ادارۀ حکومت مرکزی بخارا قرار داشت که توسط یکی ازنمایندۀ شاهان درواز ، این ولسوالی اداره میشد که بنام «شاه دفعه دار» یاد میشد. پس از این مربوط افغانستان شد و به حیث علاقه داری مربوط ولایت درواز ولایت بدخشان افغانستان، یکی از واحد های اداری افغانستان شد و در سال ١٣٦٣ش به حیث ولسوالی ازطرف دولت آن زمان منظوری حاصل نمود که ١٦٠ کیلومتر از مرکز ولایت بدخشان فاصله دارد. خواهان دارای زمستان معتدل وتابستان بسیار گرم دارد. بلند ترین قلۀ آن بنام کوه «کلات» با ارتفاع ٤٠٩٧ متر میباشد. باشندگان این ولسوالی تاجکان و زبان شان دری میباشد. مردم این ولسوالی همه زارع است. شاه عبدالله بدخشی در کتاب ارمغان بدخشان از حاصلات این ولسوالی به خوبی یاد کرده است. مردم ولسوالی خواهان مانند دیگر اقوام وساکنان بدخشان به عنعنات و سنت های دیرینۀ خود پابند هستند .( آریانا دائرة المعارف )

ولسوالی ولسوالی خواهان

​قریه ایست در خود زائی مربوط حکومت درجه اول مقر که مربوط حکومت اعلی غزنی بوده و باشندگان اینقریه به قوم علی خیل اند که شاخی از قوم سلیمان خیل میباشند. سینه ۵۲ و قریه دیگری نیز بنام اصغر خیل پایان وجود دارد که باشندگان آن طایفه علی خیل بوده و قریه مذکور از مربوطات حکومت درجه اول مقر است.(قاموس جغرافیای افغانستان)    

قریهاصغر خیل بالا

​تپه نیست به فاصله تقریباً شش کیلومتر در شمال غرب شهر کابل که از پای آن سرك عمومی بین کابل و ولایت شمال کشور می گذرد این تپه در زمان امیر عبدالرحمن خان به شكل باغ خرم و قشنگی در آورده شده بود که انواع اشجار میوه در آن غرس و مخصوصا تاک های انگور و فرت وجود داشت چندین قصر و عمارت نیز درین باغ بنا یافته بود و بعد از عبدالرحمن خان این بقعه به نام باغ بالا مشهور و تماشاگه اهالی قرار داشت تا زمان انقلاب داخلی افغانستان (۱۳۷۰ ش) و بعد از آن هم مدتی این باغ به حالت سابق خود بود ولی از چند سال به این طرف باغ بالا تدریجاً رو بزوال نهاده اشجار خرم و مثمر آن که این منطقه را روح پرور و زیبا ساخته بود در اثر قلت آب و بی مبالاتی خشکید و عمارت آن خراب گردید به نحویکه اکنون از آن شادابی و زیبائی چیزی باقی نمانده و به صورت يك تپه خشک بی آب و علف در آمده است از عمارت نیز جز آثار و دیوار های مخروبه باقی نمانده است معهذا هنوز به نام  باغ بالا معروف می باشد. سفارت بریتانیه مقیم کابل درپای باغ بالا قرار گرفته است و متصل سفارت يك قلعهٔ قدیمی واقعست. که به نام (قلعهٔ برجه) معروف بوده در وقت حمله بچه سقاء (بچه سقو) بر کابل بناگاه اشرار قرار گرفت و هنوز آثار گله باری های توپ بر دیوار های آن هویداست به طرف جنوب باغ بالا کوه بچه ای واقعست که به نام (کافرکوه) مشهور است و از سمت شمال نیز با یک سلسله جبالی که به نام کوتل خیرخانه معروف می باشد احاطه گردیدهت است. در سمت جنوب باغ بالا از پای (کافر کوه) سرکی به طرف پغمان امتداد یافته است که هنوز مورد عبور و مرور می باشد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

باغباغ بالا

​بندیست به فاصله ۳.۵ کیلومتر در شمال شرق قلعه جعفر در یکاولنگ مربوط حکومت کلان دایزنگی ولایت کابل که بین ۶۷ درجه ۱۱ دقیقه ۴۹ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۴ درجه ۵۰ دقیقه ۲۵ ثانیه عرض البلد شمالی واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

بندبند ذوالفقار

​قریه ایست در حکومت درجه ۳ قیصار مربوط حکومت اعلی میمنه که از مرکز حکومتی ۱۴، ۵ کیلومتر فاصله دارد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهبیگی خوشال

​پلیست به فاصله ۵ ۶ کیلومتر در جنوب شهر هرات و برروی دریای هریرود واقع و بین ۶۲ درجه  ۱۰ دقیقه  ۱۴ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۴ درجه  ۷ دقیقه عرض البلد شمالی موقعیت دارد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

پلپل مالان

​پلیست روی دریای خان آباد و دریای مذکور از بین شهر خان آباد گذشته و پل مزبور روی دریا در معبر عمومی کندز و خان آباد و بدخشان قریه جاتر گرفته است. (قاموس جغرافیای افغانستان)

پلپل محب الله

​تپهٔ باغ بالا که در جناح شمالغربی شهر کابل دربلندی های کارته پروان موقعیت دارد، یکی از دیدنی ترین مکان های تاریخی و تفریحی برای شهریان کابل است. این تپه با درختان سرسبز سرو و صنوبر و در دامنه ها با انگور باغ ها زیبایی خاص بخود گرفته است. قصر باغ بالا که یکی از کهن ترین مکان های دیدنی و تاریخی این باغ است، در سال 1880 تا 1901 میلادی توسط امیرعبدالرحمان خان در بلندای این تپه به عنوان قصر شاهی ساخته شد. هم اکنون هوتل انترکانتیننتال که از معروفترین هوتل های منطقه میباشد نیز در بالای این تپه موقعیت دارد. ناگفته نماند از زمانه های بسیار قدیم این تپه همچو تفریحگاهی بزرگی هفته وار و خاصتاً در ایام تعطیل و آخر هفته ها محل تفرج و تفریح شهریان کابل قرار داشت و دارد.

تپهتپه باغ بالا

​تپهٔ است در جناح جنوب شرقی کوه شیر دروازه که در بلندی های آن قلعهٔ بالاحصار احتمالاً در قرن پنجم میلادی از جانب سلسلهٔ یفتلی ها اعمار گردیده است. این تپه و این قلعه نقش بزرگی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم این مرز و بوم داشته است

تپهتپهٔ بالاحصار
حقوق و قضاء
پښتوشرحتعریفمنبع قانونتلفظعنوان

​د حق العبد ادعا: هغه شخص چې له جرم څخه زیانمن شوی دی، کولای شي حق العبدي او د زیان د جبران دعويٰ له جزایي دعـويٰ سره یوځای د هغې ابتدائیه محکمې پـه وړاندې چې د جزایي قضیې څیړنه کوي، اقامه کړي

 

​شخصی که از جرم متضرر گردیده است، می تواند دعوای حق العبـدی و جبران خساره را توأم با دعوای جزائی در پیشگاه محکمۀ ابتدائیۀ که به قضیۀ جزائی رسـیدگی مـی کنـد، اقامـه نماید

قانون اجرآت جزائی افغانستانed.e.aa.ie.haq.ul.ab.dادعای حق العبد

د حكم په صادرېدو كې خپلواكتوب: محکمه د قضيې د څیړنې په وخت كـې خپلواكه ده، خپل حكم د هغۀ قناعت پر بنسټ چې د هغې په وړاندې له مطروحه دلايلو څخه برابریږي، د قـانـون د حكمونو په حدودو كې صـادر وي. د محكمې په واسطه څیړنه  او د حكـم صادرېدل، د قانون په وړاندې د قضيې د اړخونو د تساوۍ د اصل پـر بنـسټ د عدالت او ناپلوۍ له په پام كې نيولو سره، صورت مومي.

 

​محکمه حین رسیدگی قـضیه مـستقل بوده، حکـم خـویش را بـر اسـاس قنــاعتی کــه از دلایــل مطروحــه نزد آن فراهم مـی شـود، در حـدود احکام قانون صادر می نمايد. رسیدگی و اصــدار حکــم توســط محکمــه براســاس اصــل تــساوی طرفین قضیه در برابـر قـانون بـا رعایـت عـــدالت و بیطرفـــی صـــورت می گیرد

سائر منابع استقلالیت در اصدار حکم

اهمال: چې بې مبالاتۍ او غفلت ته هم شاملیږي، عبارت دی له نه پاملرنې یا په هغه عمل کې نه مواظبت چې باید تر سره شي. 

 

اهمال که شامل بی مبالاتی و غفلت نیز میگردد عبارتست از بی توجهی یا عدم مراقبت در عملی که باید انجام شود. 

قانون جزاء افغانستانeh.ma.lاهمال

​اهمال: چه بی مبالاتی او غفلت ته هم شاملیږی، عبارت دی له نه پاملرنې یا په هغه عمل کی نه مواظبت دی چې باید ترسره شي  

 

​اهمال: که شامل بی مبالاتی و غفلت نیز میگردد عبارتست از بی توجهی یا عدم مواظبت در عملی که باید انجام گردد

قانون جزاء افغانستانEh.ma.lاهمال

​​دهغه شخص حالت چه د ذیصلاح محکمی د قطعی حکم په اساس د وارد شوی اتهام په برخه کی بیگناه پیژندل شوی وی

 

حالت شخصیکه  به حکم قطعی محکمه ذیصلاح درقسمت اتهام وارده، بیگناه شناخته شود


قانون جزاء افغانستانbar.iul.zemaبری الذمه
 

​دفترکمیشنر عالی ملل متحد برای حقوق بشر(OCHR) وظیفه دارد تقنین و رعایت حقوق بشر توسط دول عضو را نظارت، تبلیغ و حمایت نماید. دفتر مرکزی این دفتر در ژنیو مستقر است

​حقوق بشر بین الملل (IHRL) شاخهٔ از علم حقوق است که شالودهٔ آنرا اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر(۱۹۴۸)، کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی وسیاسی(۱۹۷۶) و کنوانسیون بین المللی حقوق اقتصادی، اچتماعی وکلتوری(۱۹۷۶) تشکیل میدهند. چند کنونسیون دیګر بعدأ به بدنهٔ حقوق بشر بین الملل افزوده شده اند. مواد این اسناد مهم بین الملل زمانی ضمانت اجرائی پیدا میکنند که در قوانین داخلی تقنین شوند 

سائر منابعhu.qo.q.e.ba.sha.re.bai.nu.l.me.la.lحقوق بشر بین الملل
 

​کنفرانس هاگ برای حقوق بین الملل خصوصی از سال ۱۸۹۳ بدینسو موجود بوده تنها بعد از تصویب اساسنامه اش در سال ۱۹۵۱، بیش از  ۳۸ کنوانسیون را درموارد مختلف ساحهٔ کار خویش به تصویب وانفاذ رسانیده است

​مجموعهٔ کنوانسیون ها، قوانین مودل، قوانین ملی، رهنما های حقوقی وسایر اسنادی  است که آن حقوق مدنی و تجارتی اشخاص را که دارای عنصر بین المللی باشد، از نظر  قوانین (ماهوی وشکلی) قابل تطبیق و محکمه ذیصلاح تنظیم میکند 

سائر منابعhu.qo.q.e.bai.nu.lme.la.le.khu.so.siحقوق بین الملل خصوصی
 

​اگر چه مؤسسهٔ ملل متحد وسایل فزیکی تطبیق اجباری حقوق بین الملل را ندارد اما شورای امنیت این مؤسسه میتواند برای مقابله باتخلفات صریح حقوق بین الملل اقدامات عملی را به کمک دول عضو  رویدست گیرد 

​مجموعهٔ ضوابط (قواعد، قوانین و مقررات) ایست که روابط تابعان حقوق بین الملل (دولتها و سازمانهای بین المللی) را با یکدیگر در عرصهٔ بین المللی نتظیم میکند. علاوه بر معاهدات و میثاق های چند جانبهٔ قبلی، منشور ملل متحد وده ها کنوانسیون، موافقتنامه و اعلامیه که در چوکات ملل متحد نافذ شده اند، شالودهٔ حقوق بین الملل را تشکیل میدهند

سائر منابعhu.qo.q.e.bai.nu.l.me.la.le.om.om.iحقوق بین الملل عمومی

مخالفه راْیه: که چېرې د قضایي هیئت له غړو څخه یو د نورو قاضیانو له نیول شوي تصمیم سره موافقه رأیه ونلري، مکلف دی خپله رأیه په اقليت سره په فیصله کې د حکم د نص له لیکلو وروسته، په مستدله توګه درج کړی 

 

​هرگاه یکی از اعضای هیأت قضائی به تصمیم اتخاذ شدۀ سایر قضات رأی موافق نداشته باشد، مکلف اسـت رأی خود را بعد از تحریر نـص حکـم، در فیصله به اقلیت، طـور مسـتدل درج در نماید 

قانون اجرآت جزائی افغانستان رأی مخالف

عالي شوري: د سترې محكمې عالي شوري، د سترې محكمې له بشپړ هيئت څخه جـوړه، د هېواد د قضائيه قوې د تصميم نيونې د ډير لوړ مقام په توګه ده

 

​شورای عالی ستره محکمه مرکـب از هیئت کامل ستره محکمه بوده، به حیث عالی ترین مقام تصمیم گیری قوۀ قضائیۀ کشور می باشد

سائر منابعsho.ra.ie.aa.liشورای عالی
قاموس بایوگرافیکی افغانستان
نوع محتوابیوگرافی مختصرتصویراسم
قاموس بایوگرافیکی افغانستان

​ډاکټر عبدالرحمن الفت د گل پاچا الفت زوی په ۱۹۴۲ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ. په ۱۹۶۱ز کال کې د غازي له لیسې څخه له فارغـېـدلو وروسته د کابل پوهنتون د حقوقو په پوهنځي کې شامل سو.

د یوﮤ سکالرشیپ له ترلاسه کولو وروسته د امریکا متحده ایالاتو ته لاړ او د مریلند له کالج پارک څخه ﺌـې خپل لیسانس او ماستري او خپله دکتورا په ۱۹۷۲ز کال کې تر لاسه کړله. په ۱۹۷۳ز کال کې د سعودي عربستان د پلان جوړولو په وزارت کې کارمند. د کرنیزسکتور سلاکار. د کرنیز سکتور مشر. د طبیعي سرچینو د ریاست رﺌـیس. د تحقیق او مطالعاتو د ریاست رﺌـیس. د وزیر سلاکار.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

الفت عبدالرحمن
قاموس بایوگرافیکی افغانستان

​د میر سید پاچا زوی، په ۱۹۰۹ز کال کې د لغمان د عزیز خان په کڅ کې زېـږېـدلی دئ. زده کړې ﺌـې په اسلامیاتو کې کړي دي. په ۱۹۳۶ز کال کې د انیس د ورځپاڼې محرر. په ۱۹۳۶ز کال کې د پـښـتو ټولنې غړی. په ۱۹۳۷ز کال کې د «انجمن ِ ادبي» غړی. په ۱۹۳۸ز کال کې د «زیري» د ورځپاڼې مدیر. په ۱۹۴۰ز کال کې د پښتو په اکاډیمۍ کې د «هیمانات» مدیر. په ۱۹۴۱ز کال کې د پـښـتو د ژب ښوویې/ گرامر او ژبې د مدیریت مدیر. په ۱۹۴۲ز کال کې د اصلاح مدیر. په ۱۹۴۲ز کال کې د کابل مجلې مدیر. په ۱۹۴۷ز کال کې د اتحاد ِ مشرقي مدیر. په ۱۹۴۹ز کال کې په ننگرهار کې د قباﺌـیلو د چارو ولایتي مدیر.

په ۱۹۵۰ز کال کې د ملي شوری دوهم سکرتر. د ۱۹۵۶ او ۱۹۶۴ز کلونو د لویو جرگو غړی. په ۱۹۵۷ز کال کې د پښتو اکاډیمۍ رﺌـیس. په ۱۹۶۳ز کال کې د قباﺌـیلو د ریاست رﺌـیس. د ولسي جرگې او ۷ او ۸ دورو غړی. د ولس د خپرونې څښتن او محرر. د ويـښ ځلمیانو یو له بنسټ ایښودونکو څخه دئ. په لیکوالۍ کې ﺌـې د خوشحال خان او ابن سینا  جوایز تر لاسه کړي دي. د پښتو یو له مشهورو شاعرانو څخه دئ. گل پاچا الفت ځانته لیکنیز سبک لري چې د خپلې ښکلا، ساده گۍ او ژورې معنی ځانگړی راښکون/ جذابیت لري او خلک ورته لیوال دي. الفت یو ټولنیز کره کتونکی / نقاد او سیاسي لیکوال دئ. په خپلو لومړنیو لیکونو کې یو ډېـر ټینگ نشنلیست دئ او د خپل ژوند په منځنیو کلونو کې لزوماً د اخلاقي ارزښتونو پر شپول راځي خو د ژوند په وروستیو کلونو کې منحصراً یو مذهبي لیکوال گرځي. ددﮤ له مړینې وروسته ددﮤ د اشعارو ټولگه اکثراً دیني اشعار دي او یو نثر ددﮤ په کاغذونو کې وموندل سول. الفت د ۱۹۷۷ز کال د دسمبر په شلمې نـېـټې وفات سو. الفت پینځه زامن او یوه لور لري. مـېـرمن ﺌـې په پــېـښـور کې په هجرت کې وفات سوه. مورنۍ ژبه ﺌـې پښتو وه.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

الفت گل پاچا