انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
residence, sojourn, stay , residing, staying | دریدل، استواریدل، سمیدل، سکونت اختیارول، د اوسیدو ځای پیدا کول
| کلمۀ عربی، درلغت به معنی استادن - راست کردن - هکذا مسکون شدن - سکونت اختیار نمودن - محل اقامت = منزل یا خانۀ رهایش -درترکیباتی از قبیل اقامت اختیار کردن - اقامت گزیدن - اقامت داشتن و غیره استعمال میشود. / هاشمیان | مصدر - اسم مصدر | عربی | /e.qaa.mat/ | اقامت |
??? | | سکونت اختیار کردن، متوطن شدن، متوقف شدن، ساکن گشتن، درنگ کردن، بجای ماندن
| مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /eqaa.mat.kar.dan/ | اقامت کردن |
Place of dwelling, quarters, residence | د استوګنی ځای، کور، د اوسیدنی ځای | منزلگاه، اتراقگاه، منزلگاه، مسکن، موطن،
مقام و مقر، جای اقامت کردن. در قانون اقامتگاه به مکان معینی گفته میشود
که فعالیت ها و امور شخص (به شمول سکونت و اداره امور) در آن محل متمرکز
شده و به نوعی عنصر شناسائی شخص حقیقی کو حقوقی است. | اسم مکان - اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /e.qaa.mat.gaah/ | اقامتگاه |